مقالات آموزش فن بيان



اينکه پيام شما چگونه به گوش مخاطب برسد، به اندازه خود پيام اهميت دارد. و هنگامي که درباره روابط بين فردي صحبت مي‌کنيم، اهميت اين موضوع بسيار بيشتر است. از اين 5 دليل براي بهبود روابط بين فردي بهره بگيريد تا خودتان را به خوبي با اطرافيان مرتبط کنيد. دانستن اين دلايل حتي براي مديران کمپاني‌ها مفيد هستند و آن‌ها را قادر مي‌سازند با افراد ديگر، روابط بين فردي بهتري برقرار کنند و هر روز شاهد پيشرفت کمپاني خود باشند. با دانشگاه زندگي همراه شويد.


مديران معمولاً افرادي را مي‌خواهند که نهايت همکاري و تلاش را داشته باشند، در کار خود شفاف باشند و بازخوردها را بپذيرند. در دنياي امروز، روابط بين فردي اهميت بسيار زيادي پيدا کرده است زيرا مي‌تواند آدم‌ها را به اهدافي فراتر از آنچه در نظر دارند، برساند.


روابط بين فردي


1 – نيروي محرک براي هدف


بچه‌ها شايد روزانه ده‌ها بار از مادرانشان درباره مسائل مختلف سوال بپرسند و به دنبال يافتن «چرا؟» براي همه چيز باشند. ماجراجويي ما انسان‌ها براي هدف و درک مسائل تا بزرگسالي هم درون ما باقي مي‌ماند و تغييري نمي‌کند.


اين موضوع درباره زندگي کاري ما نيز صادق است. حتي به عنوان کارمنداني ساده، دوست داريم هدف خود را بدانيم و برنامه‌هايي براي آن تهيه کنيم. مي‌خواهيم حس کنيم که کارمان باارزش است و بخش مهمي از تيم هستيم. بزرگ شدن در عصر شبکه‌هاي اجتماعي که پر شده از لايک، اشتراک گذاري و کامنت، اين فرصت را در اختيار ما قرار داده است.


اما غايت اصلي در نشان دادن چند هدف کوچک به کارمند خلاصه نشده است، بلکه شامل تصويرسازي اعمالي مي‌شود که هر فرد قادر است انجام دهد.  مثلاً، اينکه به طور منظم اطلاعاتي درباره دستاوردهاي تيم يا کمپاني به اشتراک بگذاريد، کار تاثيرگذار و روحيه‌بخشي است. رسيدن به اهداف به کمک يکديگر، مي‌تواند حس پيشرفت و کار تيمي را در افراد افزايش دهد.



73 از کارمنداني که در کمپاني داراي «هدفي خاص» کار مي‌کنند، فعاليت موثرتري در کارشان دارند. علاوه بر اين، يک تحقيق جهاني که اخيراً انجام شد، مشخص کرد که در بين 26 هزار عضو شبکه لينکدين، 73 درصد افراد به دنبال کاري هستند که در آن احساس بااهميت بودن، داشته باشند.


بنابراين يک سيستم روابط ميان فردي مناسب، کارمندان را مجاب مي‌کند که براي رسيدن به هدفي خاص، با هم همکاري کنند و براي خودشان و کمپاني، موفقيت به دست آورند.


روابط بين فردي


2 – کنترل پيام اصلي و منبع آن را در اختيار بگيريد


کارمندان هيچ‌وقت نبايد اخبار مهم درباره کمپاني را از منابع خارجي دريافت کنند. امروزه همه ما به گوشي‌هاي موبايل دسترسي داريم و هر لحظه مي‌توانيم جديدترين اخبار را مشاهده کنيم که اين موضوع باعث ترس بسياري از کمپاني‌ها مي‌شود. تنها راه چاره اين است که قبل از رسيدن خبر از منابع خارجي، ديدگاه‌ها و نحوه تفسير مسائل داخل کمپاني را آماده کنيد. اين کار نه فقط در شرايط بحراني، بلکه در فعاليت‌هاي روزانه توصيه مي‌شود.


کمپاني‌ها بايد بتوانند روابط بين فردي سريعي ايجاد کنند. بدين صورت که مسائل و اخبار را به شکلي سريع و مطمئن به دست همه کارمندان برسانند. در واقع کار بايد به شکل ديجيتالي انجام شود و در دنياي امروز، چه دستگاهي بهتر از موبايل مي‌تواند اين کار را انجام دهد؟ البته در برخي موارد، لازم است که از مهارت‌ها، روش‌ها و تکنولوژي‌هاي ديگري براي ايجاد اعتماد و شفافيت، استفاده کرد. اين موضوع به کمپاني‌ها کمک مي‌کند که پيام‌ها را کنترل کنند. در نتيجه افراد از منابع مختلف و غيرقابل اطمينان اين اخبار را نمي‌گيرند و دچار شک و ترديد نمي‌شوند.



 


3 – به وعده‌هاي برند خود عمل کنيد و رضايت مشتري را به دست آوريد


مشتريان انتظار دارند که يک برند به وعده‌هاي خود عمل کند و اين موضوع، دائمي و هميشگي است. اما کمپاني‌هاي بزرگ چگونه مي‌توانند مطمئن شوند که اين موضوع با وجود صدها يا شايد حتي هزاران کارمند و مدير، عملي مي‌شود؟ در واقع اين کار بايد از طريق روابط بين فردي با کارمنداني که مسئوليت ارائه خدمات يا فروش را بر عهده دارند، انجام شود. افرادي که به خوبي آموزش ديده‌اند و چهره‌هاي خندان و خوش‌حالي دارند و با مشتري به درستي برخورد مي‌کنند، باعث افزايش قدرت برند مي‌شوند.


تجربه مشتريان از شما، مهم‌ترين چيزي است که در بازار بايد به آن توجه کنيد. برندهاي معتبر از درون ساخته مي‌شود و پيشرفت مي‌کنند و اين موضوع را در ظاهر نيز نمايش مي‎دهند. پس سعي کنيد کارمندان را راضي نگه داريد تا اين موضوع مستقيماً منجر به رضايت مشتريان شما شود.


رضايت مشتري


4 – در شرايط بحراني، روابط بين فردي حرف اول را مي‌زند


ارتباط به موقع و محتاطانه، کليد اصلي حل مشکلات در بحران‌هاي داخلي و خارجي است. اينکه کارمندان و سهام‌داران چگونه به حوادث مختلف بنگرند، يکي از عوامل عمده در گسترش اين حوادث و تبديل به بحران، يا حل شدن آن است. البته تحقيقات نشان مي‌دهند که مديران در شرايط بحراني، بسيار کمتر با کارمندانشان ارتباط برقرار مي‌کنند که اين موضوع به ضرر آن‌هاست.


روابط بين فردي نه تنها کمک مي‌کنند که نظر افراد ديگر درباره يک موقعيت خاص را هدايت کنيد، بلکه در مديريت بحران‌ها در کوتاه‌مدت و بلندمدت نيز موثر است. مديريت کوتاه‌مدت يعني همان حادثه‌اي که رخ داده اما مديريت بلندمدت تمرکز بر روي حفظ اعتبار و شهرت کمپاني و انجام کارهايي براي جلوگيري از تکرار اتفاقات است. مي‌توانيد با ايجاد ساختاري محکم و مناسب، در شرايط حساس و بحراني، از طريق روابط بين فردي اين مشکلات را مديريت کنيد.



5 – فضاي کاري بهتري بسازيد


فضاي کاري بهتر، از دو جهت به کمپاني‌ها کمک مي‌کند: اول اينکه باعث مي‌شود کارمندان فعلي را از دست ندهيد و دوم، اين است که استعدادهاي جديد به سمت شما جذب خواهند شد.


نرخ خروج کارمندان از شغل‌هايشان در حال افزايش است که اين موضوع به ضرر کمپاني‌ها تمام مي‌شود. در نظرسنجي‌ها مشخص شده که تا 40 درصد افراد؛ قصد دارند در يکي دو سال آينده، موقعيت شغلي خود را عوض کنند. حالا کمپاني‌ها بايد تلاش کنند که کارمندان خوبشان را نگه دارند و اينجاست که بازهم روابط بين فردي به کمک مي‌آيد. روابط بين فردي باعث مي‌شود که دائماً بازخوردهايي دريافت شود و اهداف جديدي به وجود آيد؛ که اين موضوع کيفيت فعاليت افراد را افزايش مي‌دهد. در نهايت نرخ خروج کارمندان کم مي‌شود که حفظ سرمايه کمپاني را در پي دارد.


فرقي ندارد که بخواهيد افراد بااستعداد را جذب کنيد يا آن‌ها را نگه داريد و در هر صورت، به سيستم روابط بين فردي مناسبي نياز داريد و همچنين يک فضاي کاري خوب که باعث پيشرفت افراد شود.


در نهايت، هيچ تبليغي بهتر از کارمندان راضي و مشتريان خوش‌حال، براي برند شما وجود ندارد. پس سعي کنيد با استفاد از دلايلي که ذکر کرديم، ابتدا کارمندان را به فعاليت مفيد وادار کنيد و سپس به هدف اصلي که رضايت مشتريان از برند است، برسيد.


مقالات روانشناسي را اينجا بخوانيد


صحبت کردن در جمع‌هاي مختلف چه از نظر کاري و حرفه‌اي و چه از جنبه رشد فردي براي همه ما لازم است. تحقيقات نشان داده است افرادي که سريع‌تر صحبت را در جمع‌ها شروع مي‌کنند و وارد گفتگو مي‌شوند به عنوان مدير و رهبراني قابل‌قبول شناخته مي‌شوند؛ حتي اگر بيان اشتباهي داشته باشند. مثل شرکت در جلساتي با محوريت رياضيات که ممکن است پاسخ شما دربردارنده مفاهيم اشتباهي باشد اما همين جسارت ورود به بحث همواره در مديريت گفتگو و صحبت کردن در جلسات تاثيرگذار است.


ديدگاه شما نسبت به چنين افرادي چگونه است؟ در يک برآورد اجتماعي مشخص شده که افراد پيشتاز در صحبت کردن در جلسات معمولا از هوش عمومي و انضباط بيش‌تري برخوردار هستند. شما هم احتمالا با مشاهده اين افراد شايد در وهله اول احساس خوبي نداشته‌ايد اما اکنون باور داريد که چنين افرادي معمولا ايده‌هايي ارائه مي‌دهند که بهتر و بيش‌تر اجرايي شده‌اند و بيش‌تر مورد توجه و مقبوليت قرار گرفتند.


با اين اوصاف اکنون ديگر مي‌دانيد که صحبت کردن در جلسات و مديريت بحث در گفتگوها مهارتي ارزشمند است که به ايده‌هاي شما ارزش مي‌بخشد، به شما اعتبار مي‌دهد و باعث پيشرفت در کار مي‌شود. با ما همراه باشيد تا برخي از نکات را طي راهنماي امروز براي مديريت گفتگو و صحبت کردن در جلسات مرور کنيم.


راهنماي نهايي براي مديريت گفتگو و صحبت کردن در جلسات


همين جلسات و گفتگوهاي کوچک و حتي خودماني، مقدمه ورود افراد به فعاليت حرفه‌اي و سخنراني هستند. اگر تا کنون موفق نشده‌ايد همين فرصت‌هاي کوچکي که در قالب دوستان و خانواده پيش مي‌آيند به چنگ خود درآوريد پس از همين حالا شروع کنيد!



 


مديريت گفتگو در جلسات


افراد برونگرا شايد در نگاه اول ورود و عکس‌العمل بهتري در طول سخنراني و گفتگوها داشته باشند؛ اما افراد درونگرا نيز مي‌توانند مشارکت فعال و موثري در گفتگوها داشته باشند. در ادامه مي‌خوانيد که چه اشتباهاتي شما را به عنوان فردي درونگرا از مسير درست گفتگو منحرف مي‌کند و چه فاکتورهايي به عملکرد شما ارزش بيش‌تري خواهند داد.


چه چيزي شما را در گفتگو محدود مي‌کند؟


خيلي از افراد به خصوص درونگرايان با اين ابهام رو به رو هستند که چه چيزي باعث محدوديت و متوقف ساختن آن‌ها در طول سخنراني مي‌شود. برخي از اين تفکرات محدودکننده که شما را متوقف مي‌سازند عبارتند از:


1) من تنها زماني صحبت مي‌کنم که پيشنهادي داشته باشم


اين ديدگاه را کاملا نمي‌توانيم نقد کنيم؛ چرا که معمولا يک گفتگو به پيشنهادات و ايده‌هاي ما نيازمند است. اما خيلي از اوقات درگير دوراهي براي بيان ايده‌هايمان مي‌شويم. مثلا اگر نمي‌دانيد ايده‌اي که داريد آن قدر پخته و استاندارد است که گفتن آن فايده‌اي داشته باشيد توصيه مي‌کنيم خيلي سريع لب به سخن بگشاييد و هر آن چه که فکر مي‌کنيد ممکن است عملي باشد را بر زبان آوريد!


 


مديريت بحث در جلسات


2) مي‌خواهم مطمئن باشم چيزي که مي‌گويم منطقي است و حتما بايد فکر کنم


شايد اين ديدگاه که بخواهيد افکارتان را قبل از هر چيز ارزيابي کنيد و به قول معروف حرف‌هايتان را مزه مزه کنيد کاملا منطقي باشد؛ اما فراموش نکنيد که همزمان با مدت زماني که ممکن است صرف فکر کردن کنيد سخنراني، گفتگو يا جلسه‌اي که در آن حضور داريد در جريان است. شايد ايده‌هايتان آن قدر مفيد و ناب نباشند تا با صحبت کردن در جلسات آن‌ها را به زبان آوريد؛ اما شک نکنيد که ارزش شنيده شدن دارند!



3) ممکن است تصور شود مي‌خواهم بر کل جلسه خودخواهانه تسلط داشته باشم


رايج‌ترين ديدي که ممکن است براي صحبت کردن در جلسات و مديريت گفتگو به سراغ هر کسي آيد همين ديدگاه است.


نکته اول آن که اگر شما به طور معمول فرد کم‌حرفي هستيد و سعي مي‌کنيد مفيد و به جا صحبت کنيد معمولا احتمال اين تصور نسبت به حضور فعالانه شما در جلسه خيلي کم خواهد بود. شايد راه قطعي‌ و مطمئن‌تر آن باشد که از همکارتان بخواهيد ديدگاه خود را نسبت به اين عملکرد خود به شما ارائه دهد تا بهتر بتوانيد تصورات احتمالي را مدنظر قرار دهيد.


 


مديريت گفتگو


4) ديگران فرصت حرف زدن نمي‌دهند!


احتمالا شما هم در مواقعي که بايد صحبت مي‌کرديد ولي سکوت کرديد گفته‌ايد: “ديگران فرصت حرف زدن نمي‌دهند و اين که حرف آن‌ها را قطع مي‌کردم مودبانه نبود!”


اين تصور بچگانه‌ترين بهانه براي توجيه عملکرد منفعل يک فرد در طول سخنراني و جلسات است. حقيقت اين است که هر شرکت يا سازماني نيازمند جلسات متعدد براي تبادل نظر افراد است و حضور در اجتماعات مختلف نيز به چنين جسارتي براي رو در رو شدن با نظرات مختلف نياز دارد.


چه طور عملکرد ارزشمند و موثرتري در گفتگوها داشته باشيم؟


شايد تصور کنيد تنها راهي که براي مشارکت ارزشمند در گفتگوها وجود دارد بيان ايده‌ها و پيشنهاداتمان باشد؛ اما احتمالا راه‌هاي ديگري را بتوان امتحان کرد:



  • سوالاتي را بپرسيد که مربوط به آينده بحث است و گفتگو درباره آن را به تعجيل مي‌اندازد. مثلا اين تصميم چه نتايج و اثراتي را مي‌تواند روي نتيجه نهايي داشته باشد؟

  • به استقبال نتيجه‌گيري و يک جمع‌بندي نهايي از بحث برويد. مثلا با اين جمله شروع کنيد که طبق مجموع مخالفان و موافقان…


مقالات فن بيان را اينجا بخوانيد


www.daneshgahezendegi.com را کليک کنيد


زندگي پيرامون ما معمولا ميدان مسائل تکراري و خسته‌کننده‌اي هستند که از بارها شنيدن آن بيزار هستيم. اصلا تکرار و تاکيد گويي نگراني و واهمه تزريق مي‌کند و همچون کوبيدن ميخ، ذهن را تحت فشار قرار مي‌دهد. احتمالا شما هم در زندگي تحت تاثير اين تکرارها قرار گرفته‌ايد و از بازگويي مطالب بيزار هستيد. شايد تنها يک موقعيت وجود داشته باشد که تکرار و تکرار در آن پسنديده است. و آن موقعيت سخنراني است؛ چرا که بر اساس تجربه، اولين بار در سخنراني هرگز کافي نيست و تکرار و بازگويي در سخنراني براي تفهيم بهتر مطالب امري ضروري است.


 


تکرار و بازگويي در سخنراني


به عنوان يک سخنران، بخشي از فن بيان ايجاب مي‌کند که مطالب سخنراني را با تکرار و بازگويي به مخاطبان خود انتقال دهيد. هر چند که اغلب سخنرانان اين اصل را مي‌دانند اما به دلايل مختلفي از عمل به آن طفره مي‌روند. در حالي که دلايل بسياري وجود دارد تا سخنرانان به اين اصل عمل کرده و از اين راه تعامل و مشارکت بيش‌تري از سوي مخاطبان خود به دست آورند.


دانشگاه زندگي اين بار با رويکردي متفاوت به بررسي اصول و مهارت‌هاي سخنراني مي‌پردازد. تا پايان اين مطلب هم همراه ما باشيد.


تکرار و بازگويي در سخنراني: اولين بار هرگز کافي نيست!


دلايل زيادي وجود دارد براي اين که به بازگويي متن سخنراني و تاکيد روي مفاهيم مختلف از طريق تکرار آن‌ها بپردازيم:


يادگيري در لحظه با تکرار ميسر مي‌شود


تکرار و بازگويي در سخنراني باعث مي‌شود در همان لحظه مطالب را پردازش کند. وقتي که يک مفهوم براي اولين بار تکرار مي‌شود نياز به پردازش ذهني دارد. در صورتي که مرور و عبور سريع از آن، فرصت مرور و پردازش را از مخاطب مي‌گيرد. بنابراين سخنران مي‌تواند با تکرار و بازگويي اين فرصت را مجددا به مخاطب خود برگرداند و امکان يادگيري در لحظه را فراهم آورد.





مشاهده مقاله  مروري بر ساخت حرفه‌اي اسلايدها در سخنراني تنها در 10 دقيقه




ميزان توجه و علاقمندي به بخش‌هاي مختلف مشخص مي‌شود


با تکرار و بازگويي در سخنراني معمولا مشخص مي‌شود که هر يک از مخاطبان چه رويکردي نسبت به گفته‌هاي شما داشته‌اند. همين که مخاطب روي موضوع زوم مي‌کند، متمرکز مي‌شود و به سوال کردن مي‌پردازد نشانه‌هايي از درگيري او با بحث، تعامل و به چالش کشيده شدن بحث است.


 


تکرار و بازگويي در سخنراني


شکل موثر کلمات را کشف خواهيد کرد


هر واژه تاثير خاص خود را دارد. واژگان معادل و مشابه با هم در صورتي که در موقعيتي خاص و در عبارات مشخص از قبل و با برنامه‌ريزي ادا شوند مي‌توانند شگفتي آفرينند؛ و اين موضوع در قالب تکرار و بازگويي در سخنراني مشخص مي‌شود. چرا که سخنراني اتفاقي مشترک بين سخنران و مخاطبان است و هر لحظه مي‌توان از روي چهره، زبان بدن و حالات مخاطبان، احساساتشان را نسبت به يک کلمه يا عبارت پيش‌گويي کرد.


رهيافت سخنراني از همان ابتدا مشخص خواهد شد


با تکرار و بازگويي نه فقط روي مخاطبان، بلکه روي خودتان و تمرکزي که بايد روي هر بخش باشد تاثير مي‌گذارد. وقتي که به تکرار يک مفهوم مي‌پردازيد آن قدر روي موضوع تسلط مي‌يابيد که مي‌توانيد به بخش‌هاي ديگر نظير برقراري تعامل و شرکت دادن مخاطبان در سخنراني بپردازيد.


براي خواندن مقالات بيشتر فن بيان کليک کنيد


دانشگاه زندگي را اينجا دنبال کنيد


وقتي که سوزان بويل، خواننده اسکاتلندي، در برنامه معروف استعداديابي بريتانيا براي تست خوانندگي شرکت کرد آن چه که عايد او از اين برنامه شد فراتر از حد تصور بود. صداي بويل نه يک صداي عادي بلکه يک برند شد تا او با استفاده از آن بتواند توجه مخاطبان زيادي در دنيا را به خود جلب کند. نه فقط سوزان بويل بلکه تمام خوانندگان و سخنرانان دنيا به واسطه صداي خود هويت پيدا مي کنند. اگرچه خواندن با صحبت کردن متفاوت است اما ريشه اين دو صدا يکسان است. کساني هم که شما را نمي بينند چشم انتظار نوايي هستند که قرار است از تارهاي صوتي شما خارج شود و يک سخنران تنها ابزاري که دارد صدا است و صدا! از اين رو فن قدرتمند کردن صدا در سخنراني به خصوص براي کساني که به صورت حرفه اي سخنوري مي کنند مطرح مي شود.


صداي افراد دقيقا مثل صداي يک ساز است. ساز دروني شما بر اساس فيزيکي که درون شما شکل گرفته است مي نوازد و نهايتا نوايي به گوش شنونده مي رسد. اگرچه ذات صداي انسان ها به اين سادگي قابل تغيير نيست اما کيفيت و قدرتي که در سخن گفتن وجود دارد با صبر و حوصله تغيير مي يابد.


شايد شما سوزان بويل بعدي باشيد که با ترفند هاي قدرتمند کردن صدا در سخنراني که در دانشگاه زندگي مي آموزيد توجه مخاطبان خود را به خود و ثدرت صدايش جلب مي کند.


ترفندي هاي قدرتمند کردن صدا در سخنراني


Tips for a Powerful Voice


قدرتمند کردن صدا در سخنراني


تشديد صدا


فکر مي کنيد صداي شما تشديد کافي را براي اين که به جان شنوندگان تلنگري بيندازد دارد؟ با مفهوم تشديد در قوانين سخنراني آشنا نيستيد؟ اصلا مي دانيد رزونانس صداي شما در چه سطحي قرار دارد؟


شايد مفهوم تشديد براي سخنرانان به اندازه کسي که مي خواهد وارد عرصه خوانندگي شود مطرح نباشد. اما يک سخنران هم لازم دارد صداي خود را مشدد کند و به اين شيوه رزونانس صدا را بالا ببرد. رزونانس همان کيفيت نهان صدا است که ميزان عمق، طنين اندازي و تکامل را وقتي که از تارهاي صوتي  بر مي خيزد مشخص مي کند. صدايي که از عمق گلو بر مي خيزد معمولا خفه مي شود و صدايي که از بيني خارج مي شود کمي نامفهوم است. بهترين صدايي که مي تواند شنونده را با تعادل رو به رو کند صدايي است که صرفا از دهان خارج مي شود.





مشاهده مقاله  9 نشانه افراد درونگرا - درونگرايان را حين صحبت کردن دريابيد!




ريلکسيشن صدا


تمام حالاتي روحي افراد در قدرتمند کردن صدا در سخنراني تاثيرگذار هستند. وقتي که فرد عصبي است و کلا بابت موضوع خاصي احساس خوشايندي ندارد ماهيچه هاي صوتي يا همان تارهاي معروف ارتعاشات خود را از دست مي دهند. اين کاهش انعطاف پذيري و حالت لرزش بدنه ماهيچه ها باعث مي شود صداي گوشخراش از ناحيه حنجره شنيده شود. از اين رو معمولا به سخنرانان توصيه مي شود قبل از شروع سخنراني حتما چندين بار نفس عميق بکشند.


صدا دقيقا مثل رگ هاي خوني است که در بدن شما پراکنده شده اند. زماني که اکسيژن کافي به اين منطقه يعني ناحيه توليد صدا نمي رسد دقيقا مثل رگي که با کاهش اکسيژن رو به رو شده است تنگي رخ مي دهد. تنگ شدن صدا هم دقيقا همان چيزي است که سخنران از آن دوري مي کند.


قدرتمند کردن صدا در سخنراني


ريتم صدا


ريتم همان چيزي است که صدا را خوشايند مي کند. وقتي که تلاطمي در صدا و تن آن ديده نشود گفته مي شود صدا از ريتم خوبي برخودار است. براي بهبود ريتم صدا در سخنراني يکي کردن کلمات با هم، ترکيب واول يا حروف صدا دار با هم و جلوگيري از تفکيک کلمات از هم کمک کننده هستند. البته اين مورد بستگي به زبان و فرهنگ دارد. در زبان انگليسي يکي کردن مصوت ها از اهميت زيادي برخوردار است. مثلا يک سخنران حرفه اي براي اين که صدايش به گوش آمريکايي ها خوش آيد به جاي تلفظ ترکيب “bus stop” آن را به صورت busstop تلفط مي کند تا تلاطم و جدايي ميان کلمات رخ ندهد.





مشاهده مقاله  هنر مديريت سخنراني با استفاده از پرسش بلاغي (1)




ريتم يکي از مهم ترين ارکان دلچسبي جهت قدرتمند کردن صدا در سخنراني است. اگر فردي بخواهد حرفه اي عمل کند و در سخنراني همزمان از دو زبان مختلف استفاده کند به ريتم بايد توجه داشته باشد. مثلا واژه ها در زبان چيني با ريتمي تند و تيز بيان مي شوند. در حالي که در زبان فارسي يک تعادل و نرمي ملايم براي رعايت ريتم وجود دارد که از انگليسي زبانان کم تر است.


قدرتمند کردن صدا در سخنراني


براي اين که ريتم را در سخنراني توسعه دهيد بازوي خود را خيلي راحت در عرض بدن خود قرار دهيد، صداي خود را غني کنيد و به خروج حروف صدا دار از دهانتان توجه داشته باشيد.


پيمايش صدا


مي دانستيد صداي شما هم مثل يک استخر آب عمق و ابعاد خود را دارد؟ يکي از ويژگي هاي سخنران خوب پيمايش دائمي و بدون وقفه صداي آن است. تنها راهي که براي قدرتمند کردن صدا در سخنراني از طريق پيمايش صدا وجود دارد انتخاب جملات کوتاه و ساده اي که به هيچ وجه پيچيده نيستند مي باشد. علت اين موضوع هم مشخص است. وقتي که فرد بخواهد با جملات پيچيده و طولاني تري منظور خود را منتقل کند مدام مجبور است نفس گيري کند و اين يعني مکثي که ميان جملات ايجاد مي شود و براي گوش مخاطب ممکن است خوشايند نباشد.


تنوع در سخن براي صدا خوب است!


توانايي شما در خواباندن مردم بيش تر از آن چه که فکر مي کنيد مي باشد! کافي است صداي خود را نه بالا ببريد و نه پايين؛ آن گاه يک جمعيت 200 هزار نفري مي توانند با لالايي شما به سرزمين خواب و خيال بروند!


 


براي ديدن مقالات فن بيان در سخنراني کليک کنيد


دوره هاي فن بيان را اينجا پيگيري کنيد


شايد فن بيان هيچ سخنراني به اندازه آبراهام لينکلن در ايالات متحده آمريکا مطرح نباشد؛ خصوصا اگر بخواهيم به صورت اختصاصي سخنراني‌هاي رييس جمهورهاي ادوار گذشته را تحليل کنيم. بعد از نطق معروف گتيسبورگ بود که سخنراني‌هاي آبراهام لينکلن در ايالت متحده بازتابي گسترده يافت و در دومين مراسم افتتاحيه کار رياست جمهوري‌اش نيز بسيار تحسين مي‌شد و اغلب از آن سخناني نقل مي‌کنند. او در اين سخنراني‌ها توانست دليل و منطق فعاليت‌هاي ايالات متحده آمريکا را به وضوح روشن سازد؛ بدون آن که به حاشيه کشيده شود.


افراد بزرگي و صاحب‌نامي در تاريخ فنون خطابه را با روش‌هاي ابداعي خود دگرگون کردند؛ مثلا در فن بيان هيتلر شاهد زبان بدن متفاوت و اثرگذاري هستيم که شايد در آن زمان کسي فکرش را هم نمي‌کرد تا اين حد موثر واقع شود. و يا در نوشتار متن سخنراني اوباما شاهد سبک متفاوتي هستيم که حاوي نکات ارزنده‌اي براي سخنرانان است.


با اين حال در سخنراني‌هاي آبراهام لينکلن خصوصا در نطق گتيسبورگ شاهد نکات ارزنده‌اي هستيم که آشنايي با آن‌ها براي کسب تجربيات بيش‌تر در طول سخنراني خالي از لطف نيست.


5 درسي که از سخنراني‌هاي آبراهام لينکلن بايد بياموزيد


بعد از نبرد گتيسبورگ که در آن 8000 سرباز کشته و در گورهاي دسته‌جمعي دفن شدند، براي آن‌ها مراسم يادبودي برگزار شد که در آن از لينکن براي سخنراني دعوت شد. جالب است بدانيد او متن سخنراني را در پشت پاکت‌نامه و در قطار نوشته بود اما تاثير عميق کلماتش تا نسل‌هاي بعد نيز باقي ماند.


در بخش اول با دو درس مهم از سخنراني‌هاي آبراهام لينکلن آشنا شديد: اول شروع نطق با دست گذاشتن روي اشتراک‌هايي که با مخاطب داريم و دوم استفاده از آرايه‌ها و دستگاه‌هاي ادبي مختلف براي تاثيرگذاري بيش‌تر روي مخاطب.





مشاهده مقاله  6 درس الهام بخش از فن بيان استيو جابز که بايد بياموزيد




ساير نکاتي که بايد بدانيم عبارتند از:


سخنراني‌هاي آبراهام لينکلن


تکرار و تمرکز بر کلمات کليدي پراهميت‌تر


تکرار کلمات يکي ديگر از بخش‌هاي کليدي در سخنراني‌هاي آبراهام لينکلن بود. لينکلن تاکيد زيادي روي کلمه به کلمه سخنراني‌هايش داشت. به برخي از کلماتي که در نطق گتيسورگ لينکلن بيش از ساير کلمات به چشم مي‌خورند توجه کنيد:



  • ما: ده مرتبه

  • اين‌جا: هشت مرتبه

  • مختص ما (اختصاص داده شده به آمريکا): شش مرتبه

  • ملت‌ها: پنج مرتبه


اين حجم از تکرار در طول سخنراني مهمي که در مجموه 271 کاراکتر بيش‌تر نداشت شايد در نگاه اول زياده‌روي به نظر برسد؛ اما با تاکيد بر تکرار کلمات کليدي توجه مخاطبان ناخودآگاه به سمت کلمات هدف ما متمايل مي‌شود.


در تصوير زير، آناليز تکرار در استفاده از کلمات مختلف توسط آبراهام لينکلن را مشاهده مي‌کنيد:


سخنراني‌هاي آبراهام لينکلن


از اين بخش از نطق آبراهام لينکلن چه مي‌آموزيم؟


قبل از سخنراني کلماتي که فکر مي‌کنيد مرکز ثقل سخنراني هستند را مشخص کنيد. اين کلمات را خصوصا در مباحثه‌ها و زماني تکرار کنيد که مخاطبان بيش‌تر روي واژه‌هايي که استفاده مي‌کنيد تمرکز کرده‌اند. اين کلمات معمولا در بخش‌هاي مهمي مثل عنوان سخنراني، مقدمه سخنراني و طراحي اسلايدها مورد استفاده قرار گرفته‌اند.


استفاده از چارچوب‌هاي ساده در سخنراني


از ويژگي‌هاي سخنراني‌هاي آبراهام لينکلن چارچوب‌هاي ساده‌اي بود که بدون تکلف در بخش‌هاي مختلف به کار گرفته مي‌شد. مثلا در نطق معروف گتيسبورگ مشاهده مي‌کنيم که سه زمان حال، گذشته و آينده توسط لينکلن با ارائه جملاتي تاثيرگذار و در چارچوبي ساده بررسي شده است:


گذشته: 87 سال پيش نطق لينکلن با اشاره به امضاي اعلاميه استقلال و تشکيل يک ملت تازه شروع شد





مشاهده مقاله  اهميت خودآگاهي در موفقيت رهبران و مديران




حال: او در بخش حال، زمينه کنوني سخنراني را مورد بررسي قرار مي‌دهد و به جنگ داخلي، ميدان جنگ بزرگ (گتيسبورگ) و صحنه فداکاري‌هايي اشاره مي‌کند که نشان مي‌دهد اين ملت همچنان در حال آزموده شدن هستند.


آينده: لينکلن آينده را طوري به تصوير مي‌کشد که يک رابطه مطلوب بين مردم و دولت ايجاد شده است. در تمام اين بخش‌ها، کلمه “ملت” مهم‌ترين عامل پيوند دهنده بخش‌هاي مختلف به يکديگر بوده‌اند.


سخنراني‌هاي آبراهام لينکلن


از اين بخش از نطق آبراهام لينکلن چه مي‌آموزيم؟


از اين طبقه‌بندي هوشمندانه لينکلن درس مهم “زمان‌سنجي” در سخنراني را مي‌آموزيم. اگر شما هم به وقت‌شناسي در سخنراني پايبند هستيد به نکات زير توجه کنيد:



  1. سخنراني خود را با گذري بر گذشته شروع کنيد. عموما در اين بخش به نقاط مثبت در گذشته اشاره مي‌شود

  2. در بخش حال توضيح دهيد که شما و مخاطبان با عبور از چه چالش‌هايي به زمان فعلي رسيده‌اند. سپس به شرح تعارض‌ها، نقاط منفي و ناهمواري‌هاي اين مسير بپردازيد

  3. در مرحله آخر به شرح آينده‌اي بپردازيد که شفاف‌تر است و مخاطب نسبت به وقوع آن ايمان دارد.


چرا فن بيان را با ما نمي آموزيد؟


دانشگاه زندگي همراه شماست


بسياري از شما در حالي مشغول خواندن اين مطلب هستيد که به عنوان يک سخنران بارها و بارها اسلايدهاي شلوغ با خطوط نزديک و آزاردهنده را در معرض ديد مخاطب قرار داده‌ايد. شايد پيش خودتان فکر مي‌کنيد اسلايدهاي پاورپوينت ديگر چه اهميتي دارد که بخواهيد زمان مجزا و جداگانه‌اي براي طراحي متفاوت آن صرف کنيد و هر چه قدر هم حرفه‌اي‌تر مي‌شويد بيش از پيش به اين حقيقت ايمان مي‌آوريد. خبر ناگوار اين که واقعيت خلاف تمام تصورات شما است و آن چه که به عنوان اصول طراحي پاورپوينت مطرح مي‌شود دقيقا مثل ساير بخش‌هاي يک سخنراني مهم و قابل بحث است!


مروري بر اصول طراحي پاورپوينت مخاطب‌پسند


به طور معمول براي طراحي اسلايدها اولين کاري که مي‌کنيم رفتن به سراغ لپ تاپ يا کامپيوتر و باز کردن نرم‌افزار معروف پاورپوينت است. البته ناگفته نماند که برخي به با استفاده از نرم افزار پرزي به ارائه اي تحسين برانگيز سخنراني مي‌پردازند و اصولا در استفاده از نرم‌افزارهاي جديدي که امکانات تازه‌تر و چشم‌نواز امروزي دارد پيشتاز هستند. اما اين ميان روي صحبت ما با عموم سخنرانان است که غالبا از پاورپوينت استفاده مي‌کنند و پيوسته به دنبال طراحي حرفه‌اي پاورپوينت هستند اما همچنان اندر خم يک کوچه‌ هستند و نحوه طراحي آن‌ها نسبت به يکي دو سال گذشته هيچ تغييري نداشته است.


چنان چه که خود شما طراحي پاورپوينت را بر عهده داريد و کاملا مستقل و بر حسب سليقه خودتان عناصر را در اسلايدهاي پاورپوينت جايگذاري مي‌کنيد هرگز اين مطلب را از دست ندهيد! بعد از خواندن نقد روانشناسانه امروز مي‌آموزيد که چه طور بايد از ويژگي‌هاي شخصيتي مخاطبان در جهت طراحي پاورپوينت کاربرپسند استفاده کرد.


مروري برمروري بر اصول طراحي پاورپوينت مخاطب‌پسند


اگر به خوبي ياد گرفته باشيد که چه طور از فرآيند شناخت مخاطبان در جهت بهبود سخنراني استفاده کنيد حتما اکنون مي‌دانيد که برخي از سخنراني‌ها اصلا به پاورپوينت نيازي ندارد. موضوع سخنراني، آناليز مخاطبان، فضا و امکاناتي که سالن سخنراني در اختيار سخنران قرار مي‌دهند و  ويژگي‌ها و نوع مخاطبان هستند که تعيين مي‌کنند به پاورپوينت نياز داريم يا نه.





مشاهده مقاله  ارتباط چشمي در سخنراني




اگر فکر مي‌کنيد شيوه سخنراني شما و موضوع مورد بحث با پاورپوينت لازم و موم يکديگر هستند حتما به اصول طراحي پاورپوينت مخاطب‌پسند دقت کنيد.


مروري بر اصول طراحي پاورپوينت مخاطب‌پسند


8 اصل روان‌شناختي در طراحي پاورپوينت سخنراني



  1. اصل ارتباط: ارتباط بين موضوع بحث و عناصري که در پاورپوينت به کار مي‌بريم بسيار مهم است؛ چه پاورپوينت حاوي اطلاعات زيادي باشد چه تنها شامل تصاوير باشد

  2. اصل دانش کافي سخنران: ارائه حرفه‌اي پاورپوينت نيازمند دانش کافي سخنران نسبت به مفاهيم، سمبل‌ها و اصطلاحات مي‌باشد

  3. اصل برجستگي: پاورپوينت به نحوي طراحي شده باشد که توجه مخاطبان را به نکات برجسته متمايل کند

  4. اصل تمايز: در ميان تمام بخش‌هايي که در پاورپوينت قرار داده مي‌شوند نکات پررنگ و برجسته بايد با استفاده از روش‌هاي مناسب متفاوت و متمايز شوند

  5. اصل سازمان ادراکي مخاطبان: اين اصل در تمام انسان‌ها مشترک است که با ديدن عناصر مجزا و غيرپيوسته تلاش دارند آن‌ها را گروه‌بندي کنند و نهايتا به يک واحد براي به ساده به خاطر سپردن برسند

  6. اصل سازگاري: با توجه به اين اصل يک پيام يا مفهوم زماني که با معناي خود سازگار و مرتبط باشد ساده‌تر توسط مخاطب درک مي‌شود

  7. اصل تغيير محتوا: مردم براي فهم تفاوت بين دو عنصر متفاوت، نياز به مشاهده تغيير دارند. بر اساس اين اصل هر دو اسلايد بايد حاوي تغييرات ملموسي باشند تا بهتر درک شوند

  8. اصل محدوديت ظرفيت: مردم ظرفيت مشخص و محدودي در پردازش اطلاعات دارند. بنابراين در صورتي که حجم بالايي از اطلاعات به خورد مخاطب داده شود در درک آن مشکلاتي رخ خواهد داد


 


مقالات بيشتر مسير زندگي را با ما دنبال کنيد


دانشگاه زندگي را کليک کنيد


اگر بخواهيم از پنج نفر راجب دليل شکستِ رابط? پيشين‌شان سوال کنيم، چهار نفرشان در جواب، به ارتباطات ضغيف اشاره خواهند کرد.


شايد هيچ‌کس دل‌اش نخواهد اين عبارت را روي کارت ولنتاين بنويسد، اما: (زوج‌هائي که باهم نزاع دارند، دوام رابطه‌ شان تضمين‌شده‌تر است).


افرادي که باهم ستيز و کشمکش دارند ده برابرِ کساني که مشکلات را مثل آشغال زير فرش پنهان مي‌کنند، رابط? شادتري دارند. اين نتيجه، حاصل تحقيقي در ميان 1000نفر از افراد بالغ است.


جوزف گرني، يکي از بهترين نويسندگان نيويورک تايمز در اين باره مي‌گويد: (بسياري از زوج‌ها باور دارند که اجتناب از بحث در معضلات حساس و در واقع اجتناب از ستيز سبب مي‌شود تا رابط? آسوده‌تري داشته باشند.


دوام رابطه


اما بزرگ‌ترين مشکل اين نوع روابط همين اجتناب است. احساس بدي داريم اما چيزي راجب‌اش بازگو نمي‌کنيم. لااقل تا زماني که بتوانيم تحمل کنيم. پس آن‌قدر صبر مي‌کنيم تا آن مشکل واقعاً از کنترل خارج شود و سپس با بيچارگي راجب‌اش بحث کنيم.


توجيه ما براي اين رفتار اين است که مي‌دانيم ريسک‌هاي حاصل از صحبت‌کردن چه خواهند بود. اما برعکس، هيچ دانسته‌اي راجب خطرات ناشي از امتناع‌ ورزيدن نسبت به اين عمل نداريم. چه بسا که آسيب‌هاي طولاني‌مدتِ آن، به‌غايت سنگين‌تر و غيرقابل جبران‌تر باشد).


چهار نفر از هر پنج نفر، در رابطه با اين مسئله اذعان داشته‌اند که ارتباطات ضغيف از بزرگ‌ترين مسبب‌هاي شکست در آخرين رابطه‌شان بوده.


تنها نيمي از اين افراد به ضعف ارتباطات اشاره کردند، اما هيچ‌کدام حقيقتاً به عمقِ اهميت اين مسئله توجهي نداشتند.





مشاهده مقاله  7 تفاوت در عاشق ‌شدن بين خانم ‌ها و آقايان




(بزرگ‌ترين اشتباه ناخودآگاهانه افراد اين است که مسئوليت احساسات خود را برعهده نمي‌گيرند. ما فکر مي‌کنيم بايد آن‌طوري باشيم که ديگران مي‌خواهند _ و همين پديده باعث مي‌شود تا نقش خودمان در ابراز احساس‌مان را از ياد ببريم. به‌ همين خاطر، وقتي با معشوقه‌مان راجب احساسات دروني‌مان حرف مي‌زنيم، صحبت‌هاي‌مان بوي تهمت‌زدن و دفاعيه‌هاي بي‌سروته را مي‌دهد).


نزاع


گرني در صحبت‌هاي‌اش به سه مورد از مشهورترين مشکلاتي اشاره مي‌کند، که زوج‌ها از حرف زدن راجب‌شان ابا دارند. يعني: رابط? جنسي، هزينه‌ها و الگوي خشمگين‌شدن (يعني کنش‌هائي که فرد در زمان مستولي‌شدنِ غضب، از خود بروز مي‌دهد).


گرني مي‌گويد: (موفقيت يک رابطه در گرو مذاکره راجب مشکلات اساسي است. ساختن يک عشق پايدار مشقت زيادي را مي‌طلبد. يک رابط? صميمي فقط شامل عشق ورزيدن نمي‌شود، بلکه براي دوام رابطه بايد بتواند تا حقيقت را نيز در خود جاي دهد. در صدد اين موضوع، صحبت‌هاي جدي، وسايل نقليه‌اي براي انتقال احساسات، ارتباطات و اعتماد به يکديگر است).


چگونه با معشوقه خود، بحثي موثر داشته باشيم



  • تفکرات‌تان را مديريت کنيد

  • از خودتان بپرسيد که چرا يک فردِ موجه، نجيب و منطقي مثل معشوق? شما بايد چنين کاري کند، و سپس راجب‌اش قضاوت کنيد

  • قبل از شکايت، اثبات کنيد

  • بي‌هوا به مشکل نپردازيد. اجازه بدهيد اول، معشوق? شما از احترام و اهميت شما نسبت به خودش آگاه شود

  • با واقعيت‌ها آغاز کنيد

  • تهمت‌ها، قضاوت‌ها و فتنه‌هاي‌تان را از غلاف آزاد کنيد

  • صادق، اما رِند باشيد

  • با استدلال به واقعيت‌هاي بيان‌شده، به معشوقه‌تان بگوئيد که چرا نگران يا ناراحت هستيد. اما از راه تهمت وارد نشويد، و مثل يک ديدگاه ابرازش کنيد

  • او را به سخن گفتن واداريد

  • وقتي شما براي معشوقه‌تان گوش شنوا داشته باشيد، او نيز همين امر را براي شما تکرار خواهد کرد


مقالات مسير زندگي را دنبال کنيد


هنگامي که بازي مي‌کنيد، به خودتان چندان توجهي نمي‌کنيد. منظورمان اين نيست که در اين حالت مانند افراد احمق و عجيب و غريب به نظر مي‌رسيد. شما وقتي که مشغول بازي هستيد، آنقدر درگير و مشغول مي‌شويد که توجهي نسبت به خود نداريد.


علاوه بر اين، بازي کردن ما را با ديگران مرتبط مي‌کند و حتي مجبور نيستيم به يک زبان مشترک صحبت کنيم. بازي مي‌تواند رابطه عاطفي ميان زوج‌ها را نيز بهبود ببخشد.


استوارت براون در کتاب بصيرت‌بخش خود به نام Play: How It Shapes the Brain, Opens the Imagination and Invigorates the Soul, (بازي کردن: چگونه باعث شکل‌گيري ذهن، افزايش قوه تخيل و تقويت روح مي‌شود) درباره مزيت و قدرت‌هاي بازي کردن چنين مي‌نويسد:


«در نظر بگيريد که دنيا بدون بازي چگونه به نظر مي‌رسيد. فقط درباره عدم وجود ورزش و بازي‌ها حرف نمي‌زنيم. زندگي بدون بازي کردن، يعني زندگي بدون کتاب، فيلم سينمايي، هنر، موسيقي، لطيفه و داستان‌هاي دراماتيک. دنيايي را در نظر بگيريد که در آن هيچ اثري از روياپردازي، کمدي و سخنان طعنه‌آميز نباشد. چنين دنيايي بسيار غمناک و تاريک است. بعضي اوقات بازي را با اکسيژن مقايسه مي‌کنم زيرا هميشه در اطراف ماست اما اغلب به آن توجهي نمي‌شود تااينکه واقعاً نبودش حس شود.»


بازي کردن


مفهوم بازي کردن براي هرکسي متفاوت است


بازي ممکن است رقصيدن باشد يا طبل زدن و شادي کردن. شايد راه رفتن تبديل به نوعي بازي شود يا اينکه درباره ياد گرفتن روش‌هاي جديد و اکتشاف مواد جديد باشد.  بازي مي‌تواند طرح ساده‌اي باشد که از خودتان مي‌کشيد يا آن داستان‌هاي احمقانه‌اي باشد که براي هم تعريف مي‌کنيد. بازي حتي مي‌تواند رنگ‌آميزي با انگشتان باشد يا شکل‌هايي که روي شيريني پنکيک مي‌کشيد!





مشاهده مقاله  آيا زوج‌ هائي که باهم نزاع دارند، دوام رابطه‌ شان بيشتر است؟




آخرين باري که بازي کرديد چه زماني بود؟ آخرين باري که در يک فعاليت بي‌هدف و لذت‌بخش حضور داشتيد کي بود؟


براون در کتاب خود توصيه مي‌کند که تجربيات خود را به وسيله بازي کردن کاوش کنيم و اين سوالات را در نظر بگيريم:



  • بازي کردن بخشي از زندگي شماست؟ اگر پاسخ منفي است، چرا؟

  • به نظرتان چه عواملي باعث مي‌شوند که به آزادي شخصي خود کم‌توجهي کنيد؟

  • مانع اصلي براي بازي کردن در زندگي شما چيست؟

  • چگونه و چرا تعدادي از بازي‌ها، از برنامه روزانه شما ناپديد شدند؟

  • براي بازي کردن با خانواده و شريک زندگي‌تان تا چه حد وقت مي‌گذاريد؟


 


براي خيلي از ما دشوار است که بازي کنيم. چونکه زندگي‌هايمان با کار و مشکلات ديگر، پر شده است و وقت چنداني نداريم. آسان است که اجازه دهيم اين مشکلات تمام وقت و انرژي ما را به سرقت ببرند به ويژه اگر به زندگي روزمره خود عادت کرده باشيم: بيدار شو. صبحانه بخور. ناهار درست کن. سرکار برو. شام درست کن. تلويزيون تماشا کن و در آخر بخواب. اين مي‌شود برنامه روزانه بسياري از ما آدم‌ها که فعاليت‌هاي مفيد در آن جايي ندارد.


کودک درون


با تنظيم کردن رويکرد و رفتارهايمان، قادر خواهيم بود وقتي را براي بازي کردن اختصاص دهيم و لذت ببريم. بازي کردن يک موضوع نژادي و قومي نيست و در همه‌ جاي دنيا به چشم مي‌خورد. در واقع بازي کردن شايد يکي از مهم‌ترين کارهايي باشد که مي‌توانيم در دنياي امروز، انجام دهيم.


 


مقالات سايت مسير زندگي را دنبال کنيد


اينجا را کليک کنيد براي اطلاعات بيشتر


ما چقدر خودمان را قبول داريم؟ ديروز داشتم با دوستم دربار? مصائبِ بي‌نقص بودن حرف مي‌زدم، اينکه بخواهي معمولي نباشي. اينکه هميشه سعي کني تا بهترين باشي.


اما بعداً متوجه شدم که اين رويه در تمام زندگي من جريان داشته.


در دور? ابتدايي، اينکه نمره‌هاي‌مان بيست باشد، يا اينکه در ليستِ دانش آموزان مورد علاق? معلم باشيم و يا اين‌که ستاره‌هاي طلايي جلوي اسم‌مان بخورد، براي‌مان حائز اهميت بود.


در دور? متوسطه که هميشه تلاش‌مان بر اين بوده است که محبوب باشيم، باهوش بنظر بياييم، و اينکه اگر استعدادي داريم، بوسيل? آن توجه‌ها را به سمت خودمان جذب کنيم (البته هميشه افرادي بهتر از ما وجود داشتند.)


بعدها، مسيرِ پر فراز و نشيب‌ترِ شغل و حرفه روبروي‌مان قرار گرفت، که تمام‌مدت، بايد براي ترفيع‌گرفتن، بهترين‌ها را ارائه دهيم. در اين اثنا اصلا به سختي‌هاي اين‌که بايد هم‌زمان بهترين پدر/مادر باشيم و البته همچنان فرزند خوبي براي والدينِ خود باشيم، اشاره‌اي نمي‌کنم.


خب، سر من براي نوشتن اينها درد مي‌کند.


من کودکي از دهه‌ي پنجاه هستم. يادم مي‌آيد که هرکس سرگرمي‌هاي خود را داشت، کارهايي که همه از انجامِ آن لذت مي‌بردند و نياز به هيچ سيستم کامپيوتري‌اي نداشت. حالا مي‌خواست نقاشي‌کردن باشد، يا بزرگ کردن يک جوجه، يا درست‌کردنِ اشياء در گاراژ؛ هدف لذت بردن بود.


يادم نمي‌آيد که بايد اشياءِ دست سازِمان را با استانداردهاي خاصي مي‌سنجيديم و اگر به حدِ نصاب نرسيده بود، عذرخواهي مي‌کرديم. هرچيزي که مي‌ساختيم، سرانجام روي ديوار يا روي در ورودي نصبش مي‌کرديم.





مشاهده مقاله  آيا زوج‌ هائي که باهم نزاع دارند، دوام رابطه‌ شان بيشتر است؟




هدف تجربه کردن بود، نه حاصل و پي‌آمدِ آن. حتي تعداد زيادي از دست‌سازه‌هاي عجيب هم، براي نصب شدن روي ديوار پذيرفته مي‌شدند.


خاطرم هست که به تخم‌مرغ‌هاي رنگ‌شد? عيدنوروز نگاه مي‌کردم، پروژه‌اي که زماني عاشق آن بودم، و به نقد و بررسي‌اش مي‌نشستم. آن‌ها را ناشيانه رنگ‌آميزي کرده بودم. رنگ‌ها کدر بودند و خال‌خالي‌هاي من مثل قارچ‌هاي عجيب و انگلي بنظر مي‌آمدند! آه، اين نکت? مهم را فراموش کرده بودم: من يک ناشي بوده‌ام!


اين‌ها فقط تخم‌مرغ‌هايي بودند که قرار بود در درختان بلند آويزان شوند و نهايتاً در سالادِ تخم‌مرغ و سبزي‌جات شکسته شوند. تنها من بودم که خودم را با آنها ارزش‌گذاري مي‌کردم.


اين‌هم از فلسف? شخصيتيِ من.


هرچه بيشتر در زندگي‌ام احساسات منفي پيدا مي‌کنم، نيازِ بيشتري براي بي‌نظير بودن را حس مي‌کرده‌ام.


کيک تولدم که طبقه بالاييِ آن لغزنده بود، مي‌تواند نمادي از نقوصِ دروني من باشد، و خب قبول‌کردنِ آن برايم سخت بود. شايد تلاش‌هاي من در جهتِ نقاشي با آبرنگ هنوز به سطحِ موزه‌ي هنرهاي معاصر نرسيده باشد و همين سبب مي‌شود تا من لذتِ رنگ و آب‌ريزي بر سطح کاغذ را از دست بدهم.


ما چقدر خودمان را قبول داريم؟


باور دروني


چقدر خودمان را قبول داريم؟ من به اندازه‌ي کافي خوب نيستم


سال‌ها پيش به رامسر رفتيم، رفتيم لب دريا، با ماسه خانه‌اي ساختم اما بيشتر شبيه لانه موش شد تا خانه و من به‌جاي آنکه اين نقص را دوست داشته باشم، حس کردم به قدرِ کافي خوب نيست و آن‌را خراب کردم. چرا که فکر مي‌کردم خرابکاري کرده‌ام .


ارزش من بر اساس کارهاي من سنجيده مي‌شد، پس من به اندازه‌ي کافي خوب نبودم.





مشاهده مقاله  چرا بايد دست از شکايت و اعتراض برداريد؟




فکر مي‌کنم دليل اينکه نمي‌توانم از اين سرگرمي‌هاي کوچک لذت ببرم، اين است که در پستوي ذهنم، تصميم گرفته‌ام تا خودم را با هرکدام از اين فعاليت‌ها تعريف کنم.


بجاي اينکه از سرگرمي‌هاي مورد علاقه‌ام لذت ببرم، از آن به عنوان مقياسي براي ارزشم استفاده مي‌کرده‌‌ام. پس هربار که اين فعاليت‌ها با مشکل يا عيب و نقصي روبرو مي‌شدند، احساس مي‌کردم اين من هستم که عيب و نقص دارم.


مدتي بود که متوجهِ اين مسئله شده‌بودم، اما حالا که کاملاً با آن روبرو شدم، و در قالب کلمات روي کاغذ ريختم‌شان، مي‌فهمم که چقدر خودم را از لذت‌بردن، تفريح‌کردن، و حسِ خالصِ حَظ‌کردن، محروم مي‌داشتم.


اگر شخصيتم را بر اساس نتايج کارهايم نسنجم، آنگاه احساس خوشي و غم الکي نخواهم داشت. مي‌توانم خودم را از مفهومِ حاصل و نتيجه جدا کنم. واي، حتي مي‌توانم چيزهايي را شروع کنم که هيچ اجباري به اتمامِ آن نيست. حالا، اين تصور شکل مي‌گيرد. تفريحي که فقط تفريح است و هيچ نيازي به بريدنِ ربان و تشريفاتِ اداري ندارد.


ديگر تقريبا، سال نو شده، يک شرحِ زندگي و يک بياني? تازه که براي خودم آماده کرده‌ام. جواب اين سوال که چقدر خودمان را قبول داريم؟ من خوبم، بي‌نظير در عيب‌هايم. در زندگي‌، اشکالي ندارد اگر متوسط باشم، يا گاهي حتي پايين‌تر از متوسط! مهم اين است که باشم


 


مسير زندگي را اينجا دنبال کنيد


دانشگاه زندگي را دنبال کنيد


مهمترين اهداف يک سخنران حرفه اي در سخنراني , اطلاع رساني، الهام بخشي  و البته تاثير گذاري بر مخاطب است. واقعيت اين است که اگر بخواهيد ارائه و يا سخنراني تان بيشترين تاثير را روي مخاطبين بگذارد بايد بتوانيد آن ها را سرگرم و شگفت زده کنيد.


تاثير گذاري بر مخاطب در سخنرانيتاثير گذاري بر مخاطب


در اين مقاله به بررسي اصول مفيد و مورد نياز براي تاثير گذاري بر روي مخاطب هنگام سخنراني مي پردازيم:


ساده و روان صحبت کنيد


سعي کنيد ارائه خود را با ساده ترين روش انجام دهيد. به اصل مطلب بپردازيد. جملات پيچيده، کلمات مبهم و استفاده زياد از آمار و ارقام باعث مي شود مخاطب دده شود. به طور حتم در اين شرايط مخاطبين خيلي زود خسته مي شوند و يا حتي مي خوابند. اگر هنگام سخنراني ساده و روان صحبت کنيد، مخاطبان راحت تر مي توانند مطالب را درک کند و نياز به تحليل کردن سخنانتان نخواهد داشت.


از تصاويري استفاده کنيد


به قول کنفوسيوس : ” آنچه را مي‌شنوم، فراموش مي‌کنم. آنچه را مي‌بينم، به خاطر مي‌سپارم. آنچه را انجام مي‌دهم، درک مي‌کنم “. قطعا سخنراني که در آن از تصاوير استفاده شده را نمي توان با سخنراني ساده اي که در آن تنها ابزار سخنران “صحبت کردن” است مقايسه کرد. تصاوير تاثير زيادي روي مخاطب مي گذارد. بنابر اين در سخنراني هايتان حتما از تصاوير، انيميشن ها، نمودار، گراف و يا حتي اشياء استفاده کنيد تا بتوانيد منظورتان را واضح تر بيان کنيد و بر ذهن مخاطب تاثير بيشتري بگذاريد.


تماس چشمي با تک تک مخاطبين





مشاهده مقاله  10 سوال براي تحليل مخاطبين سخنراني




بدترين دشمن يک سخنران, اسکن و سرسري نگاه کردن به مخاطبين است. در اصول اوليه آموزش سخنراني ,ارتباط چشمي با مخاطب اهميت بسزايي دارد. اما ارتباط چشمي اصول خودش را دارد. شما بايد به تک تک مخاطبين نگاه کنيد و وقتي مطمئن شديد نگاهتان مي کند به آرامي به نفر بعد نگاه کنيد. در سخنراني هايي که مخاطبين زيادي دارد نگاه کردن به مناطق مختلف (صندلي هاي مخاطبين) همين اثر را دارد, زيرا هر يک از افرادي که در آن ناحيه نشسته اند احساس مي کنند شما به آن ها نگاه ميکنيد.


داستان بسازيد


اگر بخواهيد مقدار زيادي از اطلاعات را بدون هيچ زمينه اي به مخاطب انتقال دهيد, سخنراني خسته کننده اي خواهد داشت. در عوض، يک داستان بسازيد.داستاني که مخاطبين شخصيت هاي اصلي آن باشند. (به ويژه قهرمانان داستان). يادتان باشد حتما داستان مرتبطي بسازيد. مخاطبان تنها به داستان ها و ايده که کاملا مربوط به سخنراني باشد گوش خواهند کرد. ابتدا در نظر بگيريد چه نتيجه اي از داستان مي خواهيد بگيريد سپس آن را بسازيد.


چشمان مخاطب را باز کنيد


سعي کنيد براي تاثير گذاري بر مخاطب درباره يک واقعيت تکان دهنده، يک بينش شگفت آور و يا يک چشم انداز منحصر به فرد صحبت کنبد. به اين ترتيب راحت تر مي توانيد پيامتان را به مخاطب منتقل کنيد و آن ها را سرحال نگه داريد.


هرگز از روي اسلايد نخوانيد


مخاطبان خودشان مي توانند اسلايد ها را بخوانند اگر از روي از اسلايدهاي خود بخوانيد نه تنها سخنراني حوصله سر بري خواهيد داشت بلکه ممکن است مخاطبين در دلشان حرف ها نا خوشايندي هم بهتان بزنند! ديگر خود دانيد.


 


محصول فن بيان را کليک کنيد


www.daneshgahezendegi.com را کليک کنيد


در طول تاريخ آمريکا باراک اوباما در کنار سياستمداران ديگري نظير آبراهام لينکلن و نطق و فن بيانش، يکي از بهترين سخنرانان سياسي بوده است که توانسته در هر سخنراني بيش از دويست هزار نفر به صورت حضوري و ميليون‌ها نفر در سطح جهان را با نمايش مهارت خود ميخکوب کند. حتما مي‌دانيد که ادبيات سياسي و سخنراني‌هايي که با رنگ و بوي سياست ارائه مي‌شوند از دشوارترين و پيچيده‌ترين نطق‌هايي هستند که تسلط بالاي گوينده را نسبت به متن، مخاطبان و شرايط حاکم بر سخنراني مي‌طلبند. در اين بين فن بيان برخي از سياستگرها بيش‌تر به چشم مي‌خورد و فن بيان اوباما در مذاکرات نمونه‌ مناسب و برتري ميان آن‌ها مي‌باشد.


فن بيان اوباما


قبلا مروري بر متن‌هاي سخنراني اوباما داشتيم و واضح است که بخش عمده فن بيان مذاکرات او را همين متون تشکيل مي‌دهند. با وجود برخي از نقدهايي که به سخنراني اوباما وارد مي‌شود به عنوان يک سخنران بايد پذيرفت که تمام اموري که زير ذره‌بين نقادانه و موشکافانه دنيا قرار داشت توسط همين چارچوب‌هايي که او در شيوه سخنوري خود دنبال مي‌کرد به سرانجام رسيد.


با دانشگاه زندگي براي آشنايي با فنون بيان اوباما، چهل و چهارمين رئيس جمهور ايالت متحده آمريکا همراه باشيد.


6 درسي که از فن بيان اوباما در مذاکرات مي‌آموزيم


در ايالات متحده و ساير کشورهاي جهان ديگر مشخص شده است که هر فرد صبحگاه و با خروج از منزل حداقل يک بار با فردي به عنوان مخاطب رو به رو مي‌شود و با او گفتگو مي‌پردازد. به جز اين، تقريبا در هر روز در ايالات متحده آمريکا انواع و اقسام سخنراني‌ها برگزار مي‌شود و حتي مجمعي در اين کشور براي ارزيابي سخنراني برتر ماه وجود دارد که چيزي مشابه سيستم‌هاي امتيازدهي مي‌باشد. وقتي که به ابتدا بسياري از سخنراني‌ها گوش فرا مي‌دهيم غالبا با کلماتي مواجه مي‌شويم که خيلي ساده به خاطر سپرده نمي‌شوند و پس از مدت کوتاهي فراموش مي‌شوند؛ اما متون سخنراني اوباما در بخش مقدمه خيلي ساده و بي‌آلايش‌تر از ساير سخنراني‌ها تنظيم شده‌اند. شايد فن بيان اوباما از پيچيدگي‌هاي ظاهري فاصله گرفته باشد و بيش از آن به بطن ماجرا توجه شده باشد.



شناخت مخاطبان؛ اصلي مهم در فن بيان اوباما


شايد براي اوباما و ساير سياستمداران به دام افتادن در سخنراني‌هاي سياسي بسيار ساده باشد؛ کما اين که معمولا يک سخنراني سياسي تا مدت‌ها حاشيه به دنبال مي‌آورد.


فن بيان اوباما


در فن بيان اوباما يک نکته مهم و ويژه احساس مي‌شود: اوباما با مخاطبانش در اتاق‌هايشان، خانه‌هايشان و يا با لحن يک سخنراني در حضور پنجاه تا شصت نفر سخن مي‌گويد؛ نه يک سخنراني دويست هزار نفره!


اوباما خوب مي‌دانسته که مخاطبانش چه کساني بوده‌اند. در آن زمان و در بازه سال‌هاي 2009 تا 2017 مهم‌ترين مخاطبان اوباما سطوح و اقشار ضعيف جامعه و حتي فقيرترين فقرا جامعه بودند!


در بخشي از سخنراني مردمي اوباما که به خوبي بيانگر شناخت مخاطبان توسط او مي‌باشد مي‌خوانيم:


“به تمام کساني که ما را فراتر از مرزها مشاهده مي‌کنند، کساني که اطراف تلويزيون و راديو ازدحام کرده‌اند و در گوشه‌اي فراموش‌شده از اين دنيا هستند: بدانيد که اگرچه هر يک از ما داستان‌هاي جداگانه و منحصر به فردي داريم اما سرنوشت ما مشترک است و طلوع جديدي در آمريکا در دست خواهد بود!”


ارائه نکات کليدي در قالب داستان توسط اوباما


تاريخ طولاني احقاق حقوق شهروندي در آمريکا باعث و باني انتخاب اوباما در سال 2009 بود. اوباما در يکي از سخنراني‌هاي مهمش با توجه به اين موضوع به نکته خاصي اشاره کرد: خانم صد و شش ساله‌اي که توسط مادري خدمتگذار و کارگر زاده شد و در جنبش‌هاي احقاق حقوق شهروندي آمريکا يکي از نقاط برجسته و نقاط عطف تظاهرات به شمار مي‌رفت…


فن بيان اوباما


در فن بيان اوباما به شکل خاص و دلنشيني به اين موضوع اشاره شده که حس همدردي تمام مخاطبان را برمي‌انگيخت:





مشاهده مقاله  6 روش بهره گيري از فن بيان بدون مبالغه، اغراق و خودنمايي




“او در نسل برده‌داري به دنيا آمد؛ زماني که هيچ خودرو و هواپيمايي در زمين و آسمان وجود نداشت. وقتي که کسي مثل او نمي‌تواند راي بدهد دو دليل دارد: زن بودن و سياه‌پوست بودن!”


نقاشي روي بوم ذهن مخاطبان توسط اوباما!


يکي ديگر از شگفتي‌هاي فن بيان اوباما تلاش او براي ارتباط دادن کلمات به يک تصور ذهني کامل در مخاطبان بود. به مثال زير توجه کنيد:


کمپين انتخاباتي ما از سالن‌هاي انتخاباتي واشنگتن آغاز نشد و از حياط‌ها و اتاق‌هاي نشمين شما سر گرفت. حتي اگر اينجا ايستاده باشيم مي‌دانيم که آمريکايي‌هاي شجاع زيادي در کويرهاي کشورهاي ديگر در حال تلاش هستند. تنها چيزي که از شما مي‌خواهيم همراهيتان براي ساختن دوباره اين ملت است.


شخصي کردن موضوع انتخابات توسط اوباما


فن بيان اوباما فقط به مسائل مملکتي خلاصه نمي‌شود. مثلا در يکي از سخنراني‌هايش به سگ دو دخترش اشاره کرد که همواره با او وارد کاخ سفيد مي‌شود و اين رفتار از ديدگاه جامعه حامي و علاقمند حيوانات آمريکا نکته مثبتي بود.


محصول کمال طلبي را در دانشگاه زندگي تهيه کنيد


اگر مي‌خواهيد زيبا سخن بگوييد


اگر مي‌خواهيد همه‌ي واژگان و حروفي که بيان مي‌کنيد را ، مخاطب شما بشنود


اگر مي‌خواهيد در سخن گفتن، نفس‌نفس نزنيد و مديريت نفس داشته باشيد


اگر مي‌خواهيد حنجره و تارآواهاي توانمدي داشته باشيد


اگر مي‌خواهيد عضلات گفتاري شما ، بسيار توانمندتر از پيش باشند


و اگر مي‌خواهيد در سخن گفتن با خانواده، دوستان، همکاران و… بدرخشيد


 


با تهيه‌ي محصول فن بيان و بکارگيري تمرينات آن ،


بي‌گمان اين موارد را از دست خواهيد داد :


 



  1. ترس از سخن گفتن در جمع

  2. حسرت خوردن بابت نداشتن شيوايي در سخن گفتن

  3. افسردگي از سخن گفتن نادرست خود

  4. احساس شرم از سخن گفتن پر از ايراد خود

  5. ناراحتي از درک نکردن سخنانتان از سوي ديگران


…و بسياري نگراني‌ها و احساسات ناخوشايند ديگر


 


با فراگيري و انجام تمريناتي که آقاي بهنام در محصول فن بيان به آنها ميپردازد ،


بي‌گمان به موارد زير دست مي‌يابيد:


 



  1. درک درست از سخن گفتن

  2. سخن گفتن بدون نگراني

  3. بهره بردن بجا از تنفس ديافراگمي و نفس‌نفس نزدن بهنگام سخن گفتن

  4. آموختن روشهاي تنفس درست

  5. آموختن و پرورش عضلات گفتاري براي سخن گفتن

  6. شيوا سخن گفتن و متحير کردن ديگران با استفاده از فن بيان قوي

  7. آموختن و پرورش صدا، آوا و تارآواها (تارهاي صوتي)


 فرزان بهنام


مخاطبان اين آموزش:



  • هر شخصي که ميخواهد صداي قدرتمندتري داشته باشد

  • هر شخصي که ميخواهد شيواتر سخن بگويد

  • همه‌ي دست اندرکاران زمينه هاي گوناگون صدا و صداپيشگي

  • هر شخصي که از صدا و بيان خود ناراضي است

  • هر شخصي که در سخن گفتن و ارتباط با ديگران ضعف دارد


و همه‌ي ايرانياني که صدا و آواي خوب و پرورش يافته مي‌خواهند.


محصول فن بيان فرزان بهنام را اينجا تهيه کنيد


Antonio Machado، بازيگر موفق بيسبال طي يک مصاحبه در ارتباط با مسير پيشرفت خود در زندگي شخصي‌اش مي‌گويد: “براي انسان خانه به دوش چيزي به اسم مسير وجود خارجي ندارد؛ چون همه راه‌ها را با پاي پياده طي کرده است.” اين تعريف معناي دقيقي از زندگي به ما مي‌دهد؛ مسير زندگي!


در زندگي واقعي شايد بر خلاف همه نقاشي‌ها و داستان‌ها چيزي به عنوان مسير وجود نداشته باشند؛ ما در واقع راه‌هايي را بر اساس موقعيت‌هاي شاد، شانس خوب و بد، توانايي‌ها و اراده‌اي که داريم جعل مي‌کنيم. ما زندگي را از طريق زندگي کردن مي‌آموزيم بي آن که قبل از گذراندن اين دوره، سر کلاسي نشسته باشيم و يا آمادگي قبلي داشته باشيم. به همين دليل است که گفته مي‌شود مسير زندگي، مسير يادگيري و کسب تجربه‌ها است. در اين مسير هر چند صاف و هموار، همواره پستي و بلندي‌ها و فاکتورهاي مزاحمي وجود دارند که مثل ريزش سنگ از ديواره کوه در يک جاده دوطرفه باريک پر پيچ و خم ما را به چالش مي‌کشند. همزمان زمان هم مي‌گذرد و از پس گذشته، آينده از راه مي‌رسد.


 


مسير زندگي


مشکل اصلي زماني از راه مي‌رسد که ما خودمان را فردي خانه به دوش يا آواره تصور مي‌کنيم که سرش را پايين انداخته و بدون ايجاد انگيزه و دلايل نياز به آن در زندگي، مسير مستقيم رو به جلو را طي مي‌کند؛ چون فکر مي‌کند هيچ مسيري وجود ندارد!


امروز در تحليل متفاوتي از دانشگاه زندگي، به عنوان وب سايت مسير زندگي يا سايتي که مهارت‌هاي زندگي و سخنوري را همزمان به شما مي‌آموزد تصميم داريم به جنبه‌هاي مختلف اين مسير بپردازيم. در پايان هم به يک تحليل اساسي مي‌رسيم تا خودتان را ارزيابي کنيد آيا مسير زندگيتان را درست انتخاب کرده‌ايد يا نه.





مشاهده مقاله  چگونه از ختم‌شدن تنهايي به افسردگي جلوگيري کنيم؟ خودتنفرگرايي چيست؟




مسير زندگي؛ آيا مسير زندگيتان را به درستي انتخاب کرده‌ايد؟


در مسير زندگي گاهي نياز داريم تصميم بگيريم براي عبور از يک رودخانه صعب‌العبور و پرخروش ميانبر بهتر است يا اين که از عرض رودخانه با شجاعت عبور کنيم. از شکوه و عظمت آفتاب لذت مي‌بريم در حالي که ممکن است همين آفتاب باعث آفتاب سوختگي ما شود. عاشقانه از بارندگي هم لذت مي‌بريم اما همين بارندگي گاهي باعث آسيب مي‌شود. در نهايت همين باران يا آفتاب است که به ما مي‌آموزد بايد از سرماخوردگي در بارندگي زياد بر حذر باشيم، به قدرت سازه‌ها توجه بيش‌تري داشته باشيم تا باران و سيل آن‌ها را تخريب نکنند، براي هر نوع بارندگي چه لباسي بر تن کنيم و …


 


ماهيت مسير زندگي؛ آيا مسير زندگيتان را به درستي انتخاب کرده‌ايد؟ماهيت مسير زندگي؛ آيا مسير زندگيتان را به درستي انتخاب کرده‌ايد؟


همين مسير در طول روزهاي مختلف زندگي طي مي‌شود و کوله بار ما به مرور زمان سنگين‌ و سنگين‌تر مي‌شود. به مرور زمان و طي کسب تجربيات مختلف يک چهره‌اي که از بدو تولد با ما بوده است تبديل به صد چهره مي‌شود و پوستمان کلفت‌تر مي‌شود! حال به خاطر باران باشد يا خورشيد، عبور از رودخانه باشد يا يک مسير صاف و بدون دشواري. آن چه که مهم است “براي انسان خانه به دوش چيزي به اسم مسير وجود خارجي ندارد؛ چون همه راه‌ها را با پاي پياده طي کرده است!” انسان واقعي در مسير زندگي، مسيري که از پيش وجود نداشته و خودش با پاهاي خودش در حال ساختن و جعل کردن آن است به پيش مي‌رود، نقاب‌هاي مختلف بر صورت مي‌زند و در برخورد با حوادث مختلف مقاوم‌تر مي‌شود!


براي تعيين مسير زندگي خود اينجا را کليک کنيد


 


ممکن است زمان زيادي را صرف فکر کردن درباره انتخاب غذاي مناسب براي تغذيه بدن و ذهنتان کنيد و به اين دليل که کاملا بين التهاب و افسردگي ارتباط مستقيم وجود دارد، مي‌تواند به وسيله رژيم غذايي انتخاب شده شما تشديد و يا کاهش پيدا کند. علاوه بر اين، يک برنامه غذاي مغذي مي‌تواند به کاهش بيماري‌هايي مانند بيماري‌هاي قلبي و عروقي، ديابت، برخي از انواع سرطان و پوکي استخوان کمک کند.


با اين حال، ما همچنين به يک تعادل سالم از تجربيات براي تقويت سلامتي روان و تندرستي نياز داريم. با در نظر داشتن اين موضوع، پلاتر ذهن سالم توسط متخصصين حوزه روانشناسي باليني و ذهن آگاهي ايجاد شد.


سلامتي روان


ذهن سالم محصول يکپارچگي است که عناصر مختلف سيستم مانند کارکرد مغز و روابط شما با ديگران را به همديگر متصل مي‌کند. براي رسيدن به سلامتي روان مطلوب، ما بايد روابط اجتماعي و همچنين مغزمان را تغذيه کنيم. بنابراين، در پلاتر ذهن سالم، «مواد مغذي روزانه و ضروري ذهني» براي ذهن سالم و تندرستي شامل موارد ذيل مي‌باشند:


زمان تمرکز:


به دقت و مشتاقانه بر روي يک کار با يک هدف خاص در ذهنتان، تمرکز کنيد. هدف اين است که توجه دقيقي به آن داشته باشيم. براي مثال مي‌توان به امتحان دادن، پر کردن جدول و يا خواندن يک کتابچه راهنماي دستورالعمل اشاره کرد. در دنياي امروزه که اطلاعات به سرعت برق و باد به سوي ما سرازير هستند و ما هفت روش مختلف را در يک زمان به کار مي‌گيريم، بايد تلاش زيادي براي تمرين هنر تمرکز داشته باشيم.





مشاهده مقاله  آيا مغز انسان پس از مرگ نيز به فعاليت خود ادامه مي دهد؟




زمان بازي:


بازيگوش، خودانگيز و مثل کودک باشيد؛ تجربيات جديد را کشف کنيد. گرگم به هوا بازي کردن، ساختن آهنگ، به گشت و گذار رفتن، رفتن به کلاس بداهه‌پردازي، و نقاشي يک تصوير، همه از فعاليت‌هاي زمان بازي هستند. بازي کردن جزء حياتي سير تکاملي کودک است و همچنين در انعطاف‌پذيري، خلاقيت و يادگيري مداوم ما بزرگسالان نقش بسزايي دارد. همچنين بازي کردن يک پادزهر قدرتمند براي استرس است.


زمان ارتباط برقرار کردن:


با افراد ديگر ارتباط برقرار کنيد و به دل طبيعت برويد. مثلا با بهترين دوستتان ناهار بخوريد، با همسرتان در مورد چيزهاي غيرمهم صحبت کنيد و يا به تماشاي غروب بنشينيد. ارتباطات اجتماعي را مي‌توان مانند نيازهاي مهم و اساسي براي تندرستي‌مان مانند آب، غذا و پناهگاه، حياتي و ضروري دانست.


سلامتي روان


زمان ورزش:


ترجيحا به روش ايروبيک مانند شنا، پياده‌روي و دوچرخه‌سواري ورزش کنيد. يوگا، پيلاتس يا کلاس رقص، گزينه‌هاي ديگر هستند. وقتي ورزش مي‌کنيم، متابوليسم کل بدن را افزايش مي‌دهيم که عملکرد شناختي‌مان را بهبود مي‎بخشد، عملکرد يادگيري و حافظه را تقويت مي‌کند و مي‌تواند استرس، اضطراب و افسردگي را کاهش دهد. ورزش منظم به حفظ انعطاف‌پذيري مغز کمک کرده و از تخريب مغز محافظت مي‌کند.


زمان خلوت:


توجه خود را به سمت خود جلب کنيد و به احساسات، افکار و احساسات بدني که رخ مي‌دهند توجه کنيد. تمرين مديتيشن‌هاي ذهن آگاهي در حالات نشسته، ايستاده، درازکش، يا پياده‌روي نيز از حالات زمان خلوت در نظر گرفته مي‌شوند. زماني که مشغول انعکاس يا ذهن آگاهي هستيم، بخش استراحت (پاراسمپاتي) سيستم عصبي اتونوميک‌مان را فعال مي‌کنيم که به ذهن و بدنمان کمک مي‌کند تا به حالت تعادل برگشته و باعث بهبود سلامت رواني، عاطفي و فيزيکي شوند.


 


در مورد کمال طلبي بيشتر بدانيد


www.daneshgahezendegi.com


تفکيک واژه دوست داشتني و اجتماعي از هم چندان ساده نيست. اين روز ها مردم کسي را دوست داشتني مي دانند که اجتماعي باشد و از روي اين مهات او بتوانند به خصلت دوست داشتني بودنش پي ببرند! مهربان بودن، خونگرمي، خوش اخلاق بودن و هزار ويک خصيصه مثبت ديگر در وجود آدمي را عاملي براي دوست داشتني و اجتماعي بودن مي دانند؛ اما در دانشگاه زندگي ترفند هايي که معرفي مي کنيم با اين کليشه ها فاصله دارد. همه ما مفهوم واژه دوست داشتني بودن را مي دانيم؛ اما چيزي که معمولا مانع دوست داشتني شدن مي شود رفتار هايي است که از ما سر مي زند. در واقع ميل به اين حس در وجود همه وجود دارد؛ ولي هر کسي به دليل ظرفيت هاي اخلاقي دروني اش قادر نيست کاري کند که همه او را دوست داشته باشند و براي او احترام خاصي قائل شوند!


ما معتقديم اغلب رفتار هايي که براي دوست داشني بودن از ديگران سر مي زند ساختگي است. توان ما براي تلاش در جهت اين که دوست داشتني باشيم حدي دارد و تا هميشه نمي توان تظاهر به دوست داشتني بودن کرد. آن چه که يک فرد عادي را دوست داشتني و اجتماعي مي کند رفتارهايي است که در وجود او نهادينه مي شود. ما مي خواهيم از شما يک فرد دوست داشتني بسازيم، نه اين که راه هاي دوست داشتني شدن را ديکته کنيم و شما هم بعد از مدتي به خود واقعيتان بازگرديد!


مطالعه اين مطلب را به شما که شديدا به دوست داشتني و اجتماعي بودن از ديد ديگران علاقمند هستيد توصيه مي کنيم.


ترفند هايي براي اين که دوست داشتني و اجتماعي باشيم


How To Be More Friendly And Social


اولين گام براي دوست داشتني بودن ظاهر شدن مقابل چشمان ديگران است! خيلي ساده است؛ اطراف ديگران بچرخيد و اصطلاحا تو چشم باشيد! اگر با افراد غريبه مثل خودشان رفتار کنيد و نگذاريد يخي که ميان شما و آن ها وجود دارد آب شود نگرش آن ها نسبت به شما تغييري نمي کند. تاثير شروع رابطه با مکالمه بين خود و غربيه ها را با يک نمونه ساده بهتر در خواهيد يافت.





مشاهده مقاله  روش‌ هايي براي افزايش بهره‌ وري در محل کار




ترفند هايي براي اين که دوست داشتني و اجتماعي باشيم


يک خاطره تاثيرگذار


شايد شما تجربه اي بابت اولين ارتباط، اولين ديدار يا اولين بازخوردها در محيط کار و تحصيل نداشته باشيد. اما باورتان نمي شود اگر بگوييم اولين بازخورد رابطه اي را کليد مي زند که مي توند منافع زيادي براي آينده شغلي و تحصيلي شما داشته باشد. از دوستي پرسيدند چه طور به اين جا رسيدي و چه شد که توانستي به موفقيت امروزت دست يابي؟ او با صراحت جواب داد: ارتباط با ديگران! سپس ادامه داد:


روزي در کلاس درس نشسته بوديم و در حال مناظره براي انتخاب بهترين زمان جهت جا به جايي تاريخ امتحانات بوديم. از آن جايي که همه امتحان گريز هستند ترجيح دادند امتحان عملي آن درس در پايان ترم و بعد از اتمام همه امتحانات برگزار شود.


من به شدت با اين موضوع مخالف بودم و اعتقاد داشتم استرس امتحاني که به تعويق بيفتد همه چيز را خراب مي کند! شروع به مخالفت کردم و همزمان با مخالفت من موجي از اعتراضات به سمتم سرازير شد که فکر مي کنم کافي بود تا من  از بيان ديدگاهم پشيمان شوم! در اين جمع فقط يک نفر با من موافقتش را اعلام کرد؛ و او کسي نبود جز شريک امروزم که تمام لحظات کار را با هم سپري کرديم. شريکم روزها بعد از تعويض تاريخ امتحانات به من گفت من با تعويض تاريخ امتحان موافق نبودم؛ اما ديدن تو در آن شرايط باعث شد تا به خاطر حمايت در برابر ديگران موافقتم را اعلام کنم!


ترفند هايي براي اين که دوست داشتني و اجتماعي باشيم


همان طور که مي بينيد دوست داشتني و اجتماعي بودن نيازي به علم و آموزش خاصي ندارد؛ همين که انسان‌ها شروع ارتباطشان را با حمايت از يکديگر بنا نهند در نظر يکديگر لايق دوست داشتن هستند.





مشاهده مقاله  7 کار ضروري براي سلامتي روان و تندرستي ذهني




هفت گنجي که در ادامه مي خوانيد شما را در نظر همه دوست داشتني و اجتماعي مي نماياند!


 


مقالات بيشتر را اينجا بخوانيد


در بخش قبلي در باب کشف مسير زندگي گفتيم که گاهي مجبور مي‌شويم سوالاتي را از خودمان بپرسيم که براي جواب دادن به آن‌ها مجبور هستيم خودمان را در دو راهي سختي قرار دهيم. دو راهي عجيبي که باعث مي‌شود وجدانمان بيدار شود و بتوانيم با چشمي بازتر مسير اصلي زندگيمان را برگزينيم.


در ادامه مطلب قبلي، آموزش ديگري در دانشگاه زندگي مي‌خوانيد که کمک مي‌کند به وسيله رويارويي با پاره ديگري از سوالات، بهتر اين مسير را کشف کنيد.


6 سوالي که براي کشف مسير زندگي بايد از خودتان بپرسيد


برخي از اين سوالات ممکن است برايتان عجيب باشد. مثل اين سوال که دقيقا چه چيزي در هشت سالگيتان وجود داشته که شما را به گريه وادار کرده است؛ چون همان چيز مي‌تواند اکنون هم شما را گريه بيندازد و باعث شود افسوس اکنون را بخوريد. يا اين که شکست‌هاي زندگيتان را همچون يک ساندويچ با دورچين تمام ناکامي‌هايي که تجربه کرده‌ايد ميل کنيد!


 


کشف مسير زندگي


در ادامه با ساير سوالاتي که در کشف مسير زندگي به شما کمک خواهند کرد همراه وب سايت دانشگاه زندگي، سايت مسير زندگي به انتخاب خودتان باشيد!


چه چيزي خواب و خوراک را از شما سلب کرده است؟!


همه ما در طول عمر با موقعيت‌هاي مشابهي رو به رو مي‌شويم که آن قدر سرمان شلوغ بوده که نتوانستيم حتي ناهار يا شام بخوريم و به وضعيت گرسنگي خود فکر کنيم! شايد هم خيلي از دانشمندان دنيا مثل نيوتون اين وضعيت مشابه را در زندگي خود بيش‌تر از همه ما داشته‌اند و همين باعث شده تا دائما به آن‌ها براي صرف يک نوشيدني يا غذا تذکر داده شود!





مشاهده مقاله  مرز بين کار و زندگي،کار مي کنيد براي زندگي يا زندگي مي کنيد براي کار؟




اما براي ما افرادي که از درجه هوشي معمولي‌تري برخوردار هستيم آن چيزي که مانع از غذا خوردن و دستشويي رفتن ما مي‌شود مطالعه نيست؛ بلکه عاداتي مثل گوشي موبايل، بازي‌هاي اينترنتي و يا گشت و گذار بيهوده در خيابان‌ها است! مثلا اگر شما يک بازيکن حرفه‌اي بازي‌هاي ويديويي بوده باشيد اين حس را به خوبي درک مي‌کنيد و در اين زمينه با همه افرادي که اوقات زيادي از روز را براي بازي سپري مي‌کنند همدردي خواهيد کرد.


 


مسير زندگي


اعتياد يا عادت به بازي‌هاي کامپيوتري يا گوشي‌هاي موبايل و فضاي مجازي يک موضوع پيچيده است. در اين حالت فرد بيش‌ از ين که با محيط بازي، داستان يا گرافيک آن علاقمند شده باشد مايل است تمام تلاش خود را کند تا در اين زمينه از رقبا برتر باشد و بتواند جلوتر برود. اما به مرور زمان همه بازيکنان متوجه مي‌شوند که مي‌توانند بدون کامپيوتر و گوشي هم زندگي کنند!


شايد اين عادتي که بسيار هم زمانبر است براي شما چيزي متفاوت باشد. هر چه که باشد فرقي نمي‌کند. همه ما براي پيدا کردن مسير زندگي نياز داريم از آن چيزهاي وقت‌گير بيهوده‌اي که خواب و خوراکمان را از ما گرفته است دوري بجوييم!


چه طور مي‌توانيد خودتان را نگران‌تر کنيد؟


پيش از اين که بخواهيد در انجام يک امر مهم خوب ظاهر شويد بايد همان کار را يک بار با شکست انجام داده باشيد تا بتوانيد مسير درست را خودتان تشخيص دهيد. براي اين که در يک کار شکست بخوريد لازم است دلهره پيدا کنيد و همين نگراني شما را دستپاچه کند. اما افسوس که همه مردم سعي دارند خودشان را در انجام کارها کاملا آرام جلوه دهند و در آرامش کامل به سر ببرند مبادا نگراني به خود راه داده باشند!





مشاهده مقاله  هفت گنجي که شما را در نظر همه دوست داشتني و اجتماعي مي نماياند




به طور منطقي هر چه قدر انسان از چيزي که او را نگران مي‌کند بيش‌تر فاصله بگيرند هرگز نمي‌تواند امري مهم را با موفقيت به مرحله عمل برساند. بنابراين همچنان آسيب‌پذيري و پذيرش ريسک و خطرات مطرح مي‌شود.


در کشف مسير زندگي نگران‌تر از هميشه باشيد و سعي کنيد خطرات را به جان بخريد. برخي از دلايل براي سرباز زدن از انجام کارها منطقي نيستند. مثلا وقتي که دور از ديد ديگران بخواهيد از پذيرش يک شغل يا ارتقا شغلي انصراف بدهيد اصلا منطقي نيست. اما در مقابل اگر به خاطر رسيدگي به زندگي شخصيتان نخواهيد وارد يک موقعيت تنش‌زا شويد اين بار حق داريد.


 


مسير زندگي را در دانشگاه زندگي تعيين کنيد


اکثر مردم از گوش دادن به سخنراني فردي که تمام مدت از روي متن به صورت کلمه به کلمه بخواند متنفرند. نظرشان هم اين است که: ” اگر تمام مدت سخنران مي خواهد از روي متن بخواند چه ومي داشت در اين سخنراني شرکت کنم؟ کافي بود متن را به خودمان مي دادند تا از رويش بخوانيم.” بسياري از ما حداقل يک بار تجربه حضور در اين مدل سخنراني و کنفرانس ها را داشته ايم. البته اميدواريم که اشتباه برداشت نکنيد. شرايطي وجود دارد که سخنران بايد از روي متن و کلمه به کلمه بخواند. مثلا وقتي اساس نامه سازمان يا بخش نامه جديد شرکت را مي خواهد بخواند. ما مي خواهيم درباره جلوگيري از سخنراني به شيوه ي کلمه به کلمه در سخنراني ها و ارائه هاي کلي صحبت کنيم.


جلوگيري از سخنراني به شيوه ي کلمه به کلمهجلوگيري از سخنراني به شيوه ي کلمه به کلمه


در زير برخي از دلايلي که باعث مي شود مخاطبين از شيوه کلمه به کلمه در سخنراني متنفر باشند را برايتان عنوان مي کنيم:



  1. از بين رفتن صداي طبيعي سخنران:در شيوه ي کلمه به کلمه, سخنران صداي طبيعي خود را از دست مي دهد. چرا که ارتباط طبيعي و ايده هايش پشت کلمات نوشته شده پنهان مي شود. مثلا هيچ مکث و کلمات پر کننده اي در اين مدل سخنراني ديده نمي شود. پس سخنراني غير طبيعي به نظر مي رسد.

  2. رسمي بودن متن سخنراني: اغلب سخنرانان متن سخنراني هاي خود را “رسمي” مي نويسند. که اغلب حتي از رو خواندنش هم سخت است، چه برسد به گوش دادن به آن.در حالي که در سخنراني هاي موثر,سخنران کاملا واضح و محاوره اي صحبت مي کند.

  3. ايستا شدن سخنراني: در يک سخنراني فرد بايد پويا باشد.کمي حرکت، انرژي و شور در پشت تريبون داشته باشد. اما با خواندن کلمه به کلمه از روي متن هيچ کدام از اين ها صورت نمي گيرد.

  4. از بين رفتن تماس چشمي با مخاطب : وقتي از روي متن مي خوانيد در واقع با متن ارتباط چشمي برقرار مي کنيد نه با مخاطب.

  5. ترس سخنران: بسياري از سخنرانان به دليل ترس از شکست حاضر نيستند شيوه ديگري را امتحان کنند. آن ها با اينکه مي دانند اين روش سخنراني اصلا جالب نيست, احساس مي کنند بهتر از اين است که چيزي را فراموش کنند و يا سخنراني را خراب کنند. متاسفانه مخاطبين هم متوجه اين ترس مي شوند!





مشاهده مقاله  6 تکنيک فن بيان در تدريس به سبک نظام‌هاي آموزشي نوين دنيا




خب با توجه به توضيحات بالا به اين نتيجه مي رسيم که جلوگيري از سخنراني به شيوه ي کلمه به کلمه را بايد جزو اولويت هاي آموزش سخنراني بدانيم.


 چگونه از سخنراني به شيوه کلمه به کلمه جلوگيري کنيم؟


متن را حفظ نکنيد


برخي اوقات سخنرانان به دليل اينکه نمي خواهند از روي متن بخوانند, متن را کلمه به کلمه حفظ مي کنند. اين هم روش غلطي است.


هنگامي که يک سخنران چيزي را از حفظ مي گويد، صداي نرمال خود را از دست مي دهد. (دقيقا مثل روش خواند کلمه به کلمه متن.). اکثرا هم متن را فراموش مي کنند و ديگر نمي توانند سخنراني را ادامه دهند.


از يادداشت استفاده کنيد


اين رايج ترين روش براي به خاطر سپردن متن سخنراني است. استفاده از يادداشت بهتر از خواندن از روي متن سخنراني است. زيرا مي تواند صداي طبيعي شما را در طول سخنراني حفظ کند و ارتباط چشمي با مخاطب را از بين نبرد. به هر حال يک سخنران حرفه اي بايد انقدر روي متن ارائه اش تسلط داشته باشد که حتي از يادداشت ها هم استفاده نکند!  اما براي شروع ايرادي ندارد.


از نقشه ذهني استفاده کنيد


يک نقشه ذهني ساده مي تواند بي نهايت موثر واقع شود. با ديدن آن به راحتي به ياد مي آوريد چه چيزي را چه زماني بگوييد


نشانه گذاري


در ذهن خود نشانه هايي بگذاريد. ذهن انسان بسيار قوي است. فکرکردن به آن نشانه ها کافيست. قطعا مطلب مرتبط با آن نشانه را به ياد خواهيد آورد.


نکته فراموش شده


اگر نکته اي را فراموش کرديد ايرادي ندارد. مخاطبين هرگز اين موضوع را نمي فهمند. مگر اينکه خودتان به آن ها بگوييد.


اگر مي خواهيد کمال طلبي را کنار بگذاريد اينجا را کليک کنيد


براي اطلاعات بيشتر کليک کنيد


اصل عمل سخنراني عمومي و فرآيند بهبود مهارت‌هاي سخنراني در هر فرد همچون درنورديدن ارتفاعات کوه تا رسيدن به قله، طاقت‌فرسا، نفس‌گير و سرشار از احساسات متفاوتي که در آني ايجاد مي‌شوند و از بين مي‌روند مي‌باشد. در تمام دفعاتي که روي صحنه رفته‌ايد و سخنراني کرده‌ايد پيش آمده که به خاطر تشويق و تمجيد عده‌اي فکر کنيد بهترين سخنران روي زمين هستيد و در مقابل سردي و سکوت برخي هم باعث شود از همه دلسرد شويد. به طور کلي بازي ذهني سخنراني در عموم، بازي درهم‌آميختگي افکار، تجربيات مختلف و احساسات متنوع است. چيزي که براي فهم دقيق‌تر آن به يادگيري تکنيک شش کلاه تفکر به عنوان روشي نوين در مديريت فن بيان خود نياز داريد.


تکنيک شش کلاه تفکر، چارچوب سخنراني‌هاي فردي و گروهي را تشکيل مي‌دهد که اکنون توسط بسياري از افراد مورد استفاده قرار مي‌گيرد. اين تکنيک اولين بار توسط نويسنده‌اي به نام Edward de Bono در سال 1985 در کتابي به همين نام منتشر شد. در طول بيش از 25 سالي که از انتشار اين کتاب مي‌گذرد، تکنيک‌هاي معرفي شده توسط افراد مختلفي به روز شده و متناسب با شرايط در آن تغييرات زيادي ايجاد شد تا اکنون ما بتوانيم از آنها براي تصميم‌گيري و حل مسئله استفاده کنيم.


در اين مطلب آموزش تکنيک شش کلاه تفکر را هدف خود قرار داده‌ايم تا با به کارگيري آن فن بيان خود را جادو کنيد. همراه ما باشيد.


معرفي تکنيک شش کلاه تفکر در فن بيان


پشت فن بيان آبراهام لينکلن و بزرگاني که به واسطه نطق‌هاي ارزشمندشان نام آن‌ها در تاريخ ماندگار شدند آرامش، تطابق و آمادگي ذهني خاصي وجود داشت که در کلامشان نمودار مي‌شد. de Bono در کتاب خود مي‌نويسد:


بزرگ‌ترين دشواري فکر کردن، سردرگمي و آشفتگي آن است. ما در يک لحظه تلاش مي‌کنيم بيش‌تر و بيش‌تر فکر کنيم اما همزمان خلاقيت، اميد، هيجان، اطلاعات، منطق و احساسات روي سر ما آوار مي‌شوند؛ دقيقا مثل وقتي که چندين توپ به صورت همزمان به سمت دروازه‌بان پرتاب شود! تکنيک شش کلاه تفکر به ما کمک مي‌کند که مثل رهبر يک ارکستر، به هدايت افکار خود بپردازيم و هنگام حرف زدن بهتر مقاصد خود را به مخاطب نشان دهيم.





مشاهده مقاله  چطور با فن بيان قوي سخنراني کنيم؟




معرفي تکنيک شش کلاه تفکر در فن بيان


معرفي تکنيک‌هاي شش کلاه فکر


تکنيک‌هاي شش‌گانه کلاه فکر هر يک چارچوب ذهني براي سخنرانان هستند که بايد آن‌ها را به عنوان بخشي از فرآيند کسب آمادگي براي سخنراني پذيرفت:



  1. کلاه سفيد: خنثي و هدفمند؛ با اطلاعات ناقص

  2. کلاه قرمز: احساسي

  3. کلاه سياه: احتياط؛ چون ضعف‌ها را هويدا مي‌کند

  4. کلاه زدر: خوش بيني؛ اميد و تفکر مثبت

  5. کلاه سبز: خلاقيت و ايده‌هاي نو

  6. کلاه آبي: کنترل، سازماندهي فرآيند تفکر و ساير کلاه‌ها


معرفي تکنيک شش کلاه تفکر در فن بيان


هر زمان که ما در طول حرف زدن يکي از اين کلاه‌ها را روي سر خود مي‌گذاريم در واقع روي اهدافي که آن کلاه دنبال مي‌کند تمرکز کرده‌ايم. فن بيان شامل گذاشتن يک کلاه روي سر، درآوردن و سپس گذاشتن پوشيدن کلاه بعدي ديگر است. طبيعي است که مي‌توانيم اين روند را به صورت مع هم انجام دهيم.


به کارگيري تکنيک شش کلاه تفکر در فن بيان و سخنراني


همراه ما باشيد و ببينيد چه طور اين تکنيک‌ها مي‌توانند در شکل‌گيري و جهت‌دهي اطلاعات، افکار و احساسات ما در سخنراني عمومي تاثيرگذار باشند:


کلاه آبي: سازماندهي مسير افکار


وقتي که کلاه آبي را مي‌پوشيد بايد موقعيت را تعريف کنيد، پارامتر‌هاي هدف را تنظيم کرده و براي پوشيدن ساير کلاه‌ها تصميم‌گيري کنيد. تمام اين مراحل شرايط را تحت کنترل شما قرار مي‌دهد مادامي که براي مسئله، راه حلي پيدا کنيد.


بگذاريد با دو مثال ساده‌تر بيش‌تر اين کلاه را تحليل کنيم:


من سخنران خوبي هستم؛ اما احساس مي‌کنم رشد من بعد کمي با رکود رو به رو بوده و هيچ چيزي در اين مدت تغيير نکرده است. بنابراين مي‌خواهم بار ديگر پاي در مسير پيشرفت قرار دهم و از اين رو قصد دارم با کلاه قرمز شروع کنم؛ کلاهي که به من در جستجو احساساتم کمک مي‌کند. بعد از آن کلاه زرد، مشکي و سپس سبز را مي‌پوشم.


 


براي تعيين مسير زندگي خود کليک کنيد


www.daneshgahezendegi.com


براي خيلي از کساني که شايد به قول معروف سن و سالي از آن‌ها گذشته و در ميانسالي به سر مي‌برند، تعريف ادب و آداب‌داني در يک سخنراني ممکن است با جوانان متفاوت باشد. شايد از ديدگاه يک جوان همزمان کار کردن با گوشي موبايل و مشغول بودن و خيره شدن به صفحه لپ تاپ امري طبيعي به نظر برسد، اما براي خيلي از سخنرانان خصوصا سخنراناني که ممکن است با مخاطبان خود فاصله سني داشته باشند پذيرش اين موضوع هنوز هم يک چالش جدي به شمار مي‌رود. چالشي که شايد به دليل متقاعد نشدن مخاطبان هرگز قابل حذف از دوران حرفه‌اي ما نباشد؛ اما به نحوي بايد راهي براي مديريت آن و جذب توجه مخاطبان همزمان وقتي که به چند کار مختلف مشغول مي‌شوند وجود داشته باشد! شما چه فکر مي‌کنيد؟


 


جذب توجه مخاطبان


در طول سخنراني احتمالا هيچ مانعي وجود نخواهد داشت که سخنران نتواند از آن عبور کند. صحنه سخنراني، صحنه عبور از همين موانع کوتاه و بلند است و مديريت آن اگر صد در صد به خودِ سخنران مربوط نشود حداقل 90 درصد بر عهده او مي‌باشد! به طور کلي تصور همه ما از توجه کردن به يک موضوع، شامل مراحلي کلاسيک است که همه ما با آن آشنايي داريم. مثل نگاه کردن به فرد، حرکات متناوب سر، سوال پرسيدن و يا يادداشت‌برداري. اگر اين چارچوب به هم بخورد احتمالا فرد گوينده تصور کند که مخاطبش نسبت به او بي‌توجه است و شايد اين امر را بي‌احترامي به خودش تلقي کند! حالتي که ما بارها و بارها در مواجه شدن با چنين افرادي در سخنراني حس مي‌کنيم.





مشاهده مقاله  به اين دلايل بايد استاد مکث در فن بيان و سخنراني باشيد!




اگرچه شايد مجبور باشيم با اين حس ناخوشايند در هر سخنراني رو به رو شويم اما نظير هر ترفند ديگري که براي تسهيل روند سخنراني و گفتگوها معرفي کرديم، راهکارهايي با عنوان فن جذب توجه مخاطبان وقتي که همزمان به چند کار مختلف مشغول‌اند وجود دارد که احتمالا براي اولين بار به اين شکل در دانشگاه زندگي مي‌خوانيد.


فن جذب توجه مخاطبان وقتي که همزمان به چند کار مختلف مشغول‌اند


معمولا نشستن بدون توجه و هيچ عکس‌العملي غيرمعمول به نظر مي‌رسد. خيلي از اوقات برخي از کارهاي جانبي مثل يادداشت‌برداري به صورت همزمان کمک مي‌کند تا ذهن به سمت و سوي ديگري پرواز نکند و فرد روي موضوع متمرکز بماند. برخي ديگر به جاي خط خطي کردن کاغذ از ابزارهاي ديجيتال استفاده مي‌کنند و همين کار را با لپ تاپ و گوشي هوشمند خود انجام مي‌دهند. اما اين اقدامات يک مشکل اساسي براي سخنران به دنبال دارد. سخنران نمي‌داند شما در حال جستجو در اينترنت هستيد، مشغول بازي کردن مي‌باشيد و يا در حال چت کردن و گفتگو با دوستان خود زمان را سپري مي‌کنيد! در نتيجه همين گوشي موبايل يا لپ تاپ تبديل به عوامل حواس‌ پرتي محيطي در سخنراني مي‌شوند که بايد آن‌ها را محدود کنيد!


 


مخاطبان سخنراني


کار با موبايل يا لپ تاپ در طول سخنراني بي‌احترامي است!؟


اين که برخي از رفتارها مصداق بي‌احترامي و توهين باشند يا نه، کاملا به ديدگاه بيننده بستگي دارد. اگر اين رفتار بي‌احترامي تلقي شود براي شما به عنوان سخنران توهين محسوب شده؛ نه براي شخص مخاطب. از آن جايي که مخاطبان ما در اکثر موارد افرادي بالغ هستند مي‌دانند که رفتارهايشان نبايد باعث حواس‌پرتي مخاطبان در سخنراني شود.





مشاهده مقاله  جادو کلام در فن بيان با استفاده از تکنيک شش کلاه تفکر




فنون جذب توجه مخاطبان و افرادي که به چند کار مشغول‌اند


در اين موارد لازم نيست خيلي حساسيت به خرج دهيد؛ اما اگر فکر مي‌کنيد امري وجود دارد که با پرداختن به آن‌ها توجه مخاطبان به سمت شما برمي‌گردد حتما از آن استقبال کنيد! مثلا:


يک توافق دوطرفه ايجاد کنيد


خيلي راحت مي‌توان در ابتداي سخنراني با يک توافق دوجانبه با مخاطبان شروع کرد:


مي‌دانم که همه شما براي جستجوي بهتر و رسيدن به بسياري از سوالات خود از لپ تاپ يا گوشي موبايل ممکن است استفاده کنيد. اما به شما قول مي‌دهم که مي‌توانم پاسخ عمده سوالاتتان را بدهم و سخنراني طوري باشد که ترجيح دهيد فقط به صحنه نگاه کنيد؛ نه گوشي موبايل خود! بنابراين زماني که مشغول کار با وسايل شخصي خود هستيد به ياد آوريد که من دوست دارم فقط به صحنه سخنراني و من توجه کنيد.


براي تهيه محصول فن بيان لطفا


به وبسايت دانشگاه زندگي مراجعه کنيد


خودآگاهي به عنوان مهم‌ترين قابليت مديران شناخته شده که حتماً بايد به آن توجه ويژه‌اي کنند. با توجه به گفته‌هاي نويسندگان کتاب How to Become a Better Leader (چگونه يک رهبر بهتر شويم)، رهبران و مديران موفق مي‌دانند که چگونه از مزيت‌هاي طبيعي و دورني خود بهره بگيرند و اين موضوع به آن‌ها کمک فراواني مي‌کند.


همچنين تحقيقي درباره تاثير خودآگاهي بر کمپاني‌هاي مختلف انجام شده است. در اين تحقيق بالغ بر 486 کمپاني معتبر حضور داشتند و در نهايت مشخص شد در کمپاني‌هاي موفق‌تر که سود بيشتري کسب مي‌کنند، ميزان خودآگاهي در ميان کارمندان بسيار بيشتر از کمپاني‌هاي ديگر است.


اما به نظر مي‌رسد که سطح خودآگاهي در رهبران کمپاني‌ها چندان زياد نيست. ن در مقام‌هايي مانند مديريت، نسبت به مردان از خودآگاهي بسيار بيشتري برخوردار هستند و آمارها نشان مي‌دهند که هنوز جاي پيشرفت در اين زمينه وجود دارد. در تحقيقي که گروه تحقيقاتي Hay روي بيش از 17 هزار نفر در سراسر دنيا انجام داد، مشخص شد 19 درصد ن در مقام‌هاي بالا، خوداگاهي داشتند در حاليکه اين رقم در مردان تنها 4 درصد است. در ادامه نکاتي را نوشته‌ايم که به کمک آن‌ها مي‌توانيد خوداگاهي را افزايش دهيد و به سمت موفقيت پيش رويد:


ابتدا خودتان را بشناسيد


يکي از عوامل اصلي اين است که بتوانيد خود را به خوبي بشناسيد. دکتر تراويس بردبري، نويسنده کتاب Emotional Intelligence 2.0 خودآگاهي را يکي از بخش‌هاي عمده‌ي هوش احساسي انسان مي‌داند. او در تعريف هوش احساسي مي‌گويد که اين هوش، در واقع توانايي تشخيص احساس در خودتان و ديگران و همچنين، توانايي شما در استفاده از اين آگاهي براي تنظيم کردن روابط و رفتارهايتان است.





مشاهده مقاله  حل مسئله




خودآگاهي شما را قدرتمندتر مي‌کند زيرا باعث مي‌شود که تصميمات بهتري بگيريد، دچار تحول شويد و پيشرفت کنيد. در ادامه تعدادي راهکار اساسي براي افزايش خوداگاهي را آورده‎ايم:


خودآگاهي


عوامل بيروني را تشخيص دهيد


عوامل بيروني، محرک‌ها و به طور کلي نشانه‌ها را (چه مثبت باشد چه منفي) تشخيص دهيد و آن‌ها را بررسي کنيد. بدانيد که چرا کارهايتان را انجام مي‌دهيد و واکنش بقيه نسبت به آن چيست؟ شما چگونه در قبال کارهاي ديگران واکنش نشان مي‌دهيد و دقيقاً چرا چنين کاري انجام مي‌دهيد؟ تاثير فرهنگ بر ديدگاه شما و درکتان از ديگران چگونه است؟


 


خودآگاهي


بازخوردهاي قابل اعتماد دريافت کنيد


بازخورد حس همدلي ايجاد مي‌کند و باعث مي‌شود که از تاثير کارهايتان بر ديگران مطلع شويد. يکي از نشانه‌هاي بارز کم بودن خودآگاهي، اين است که نقاط ضعف خودتان را ندانيد و به رفتار، اعمال و اعتقادات خود توجه نکنيد. در اين صورت، بايد انتظار داشته باشيد که عملکرد شما موفقيت‌آميز نباشد.


شرايط را در نظر بگيريد


فکر کنيد که چه زماني بايد از يک ويژگي شخصيتي خاص به نفع خود استفاده کنيد و چه زماني بايد آن را کنار بگذاريد. بر اساس تحقيقا دانشگاه MIT،  بيشتر مديران داراي خوداگاهي، قادر به تشخيص چنين موارد در هويت‌شان و تغيير رفتار در شرايط متفاوت هستند. اين افراد شخصيت خود را به کلي تغيير ندادند بلکه ياد گرفتند خودشان باشند به همراه «مهارت بيشتر». مديران موفقي که از خودآگاهي برخوردار هستند، مي‌دانند در کدام شرايط و موقعيت‌ها از برخي ويژگي‌هاي شخصيتي استفاده کنند و چه زماني اين کار را نکنند.


 


مقالات مسير زندگي را کليک کنيد


www.daneshgahezendegi.com


همه اشتباه مي کنند


همه اشتباه مي کنند. به ياد داشته باشيد که هرکسي ممکن است اشتباه کند و هميشه احتمال خطا وجود دارد . حتي بهترين و با کفايت ترين افراد، ممکن است اشتباهات احمقانه اي انجام مي دهند، همانطور که شما نيز از اين قاعده مستثني نيستند.


همه اشتباه مي کنندهمه اشتباه مي کنند


در اين زمينه داستان مشهوري در مورد توماس  جي واتسون، بنيانگذار وجود دارد.


روزي او معاون جوانش را که درست 10 ميليون دلار از پول شرکت را صرف توسعه خط توليدي جديدي کرده بود که با شکست مواجه شد، به دفترش صدا زد.


معاون به دفتر واتسون آمد و به سرعت گفت: (( مي دانم که  شما تصميم  داريد مرا   به  خاطر از  دست دادن تمامي آن  پول  اخراج کنيد. فقط  مي خواهم  بدانيد که من متاسفم و خودم  بدون ايجاد هيچ  مشکلي  از  اينجا  مي روم.))


واتسون با اين جملات جالب به او جواب داد: (( اخراجت کنم؟ حتما” شوخي مي کني! من درست 10 ميليون دلار براي آموزش تو سرمايه گذاري کرده ام . اکنون بيا در مورد ماموريت بعدي ات با هم صحبت کنيم.))


حتي بهترين افراد نيز اشتباه مي کنند. شما نيز اشتباه مي کنيد. در اين شرايط ،  توجه خود را برکنترل خسارت واقداماتي که مي توان درآينده انجام داد، معطوف کنيد. سپس ، نفس عميقي بکشيد وديگر دنبال آن را نگيريد . اين کليد حل موفقيت آميز هر گونه مشکل شغلي است.


پس با انجام غير عمدي اشتباهات نااميد نشويد و سعي کنيد دوباره آن را مرتکب نشويد.


 


محصول فن بيان را کليک کنيد


براي خواندن مقالات بيشتر کليک کنيد


آشنايي با زندگي برخي از کارآفرينان و افراد مطرح دنيا در حوزه تجارت و بازرگاني، گاه به شدت بهت‌آور و تعجب‌برانگيز مي‌شود. تصور اغلب ما از افراد موفق، ثروتمند و سرشناس در تاريخ انسان‌هايي خارق‌العاده و داراي توانايي‌ و استعدادهاي فراتر از انتظار است که روي هر چيزي که دست بگذارند بعيد است بدان نرسند. اما واقعيت چيز ديگري است و با تصورات ما فرسنگ‌ها فاصله دارد. اين تناقض در مرور زندگي “وارن بافِت”، کارآفرين، بازرگان، سرمايه‌گذار و نيکوکار آمريکايي که به‌عنوان موفق‌ترين سرمايه‌گذار قرن بيستم شناخته مي‌شود به خوبي مشهود است. بافت فردي عصبي، مضطرب و پيوسته نگران بود که به دليل ترس از سخنراني عمومي و در جمع، در انتخاب کلاس‌هايش براي جلوگيري از رو به رو شدن با جمعيت زيادي از دانشجويان، دقت زيادي به خرج مي‌داد. حتي مطابق با حقايق منتشر شده در برخي از منابع، وارن بافت از مشتريان پر و پاقرص کلاس‌هاي فن بيان و تقويت اعتماد به نفس براي حضور در سخنراني عمومي بود؛ اما هميشه پيش از شروع کلاس‌ها از شرکت در دوره‌ها انصراف مي‌داد!


در سن 21 سالگي، وارن بافت با وجود تمام کمبود‌هايي که به خاطر ترس از سخنراني احساس مي‌کرد کسب وکار خود را در حوزه بورس اوراق بهادار شروع کرد. بسياري از کارشناسان و تحليل‌گران، 21 سالگي و شروع کسب وکار را به عنوان استارت يا قدم اول در غلبه بر ترس از سخنراني توسط وارن بافت دانسته‌اند.


ترفند‌هاي غلبه بر ترس از سخنراني به سبک وارن بافِت


اولين گام بافت شرکت در دوره‌هاي غلبه بر ترس از سخنراني به همراه 30 نفر ديگر که مثل خود او حتي از بلند شدن و معرفي خود در جمع‌هاي بزرگ وحشت داشتند بود. بافت در گام‌هاي بعدي تجربه‌هايي در زمينه غلبه بر ترس از سخنراني کسب کرده است که بخشي از آن‌ها را در ادامه با هم مرور مي‌کنيم.





مشاهده مقاله  زبان بدن در سخنراني




ترفند‌هاي غلبه بر ترس از سخنراني به سبک وارن بافِت


21 سالگي نقطه عطف زندگي وارن بافِت بوده است؛ چون در اين بازه براي هميشه با هراس از سخنراني خداحافظي کرده است و چنان اعتماد به نفسي به دست آورده که توانسته در کارهاي سرمايه‌گذاري به صورت خودجوش شرکت کند. نقطه عطف زندگي شما کجاست؟


به ترس خود بها ندهيد!


هر روز که از محيط منزل خارج مي‌شويد حتما ترس‌هاي زيادي به همراه داريد. ترس فراموش کردن وسايل شخصيتان، ترس دير رسيدن يا به سلامت رسيدن فرزندان به مدرسه، ترس مورد قبول واقع نشدن تمام زحماتي که يک ماه اخير در محيط کار خود کشيده بوديد و …


وارن بافِت از آن دسته از افرادي بود که مي‌دانست چه طور بايد به توانمندي‌هاي خود بها دهد و در مقابل ترس را ناچيز انگارد. در حالي که معمولا اطراف ميز کار هر فرد تابلو سوابق کاري و افتخارات علمي و حرفه‌اي او متصل شده است در اتاق بزرگ‌ترين سرمايه‌دار ايراني با افتخار تابلو گذراندن دوره فن بيان نصب شده است!


ترفند‌هاي غلبه بر ترس از سخنراني به سبک وارن بافِت


رابطه اصلي غلبه بر ترس و موفقيت در کسب وکار همان اعتماد به نفسي است که به خاطر سخنراني قدرتمند در فرد ايجاد مي‎شود و سعي دارد اين اعتماد به نفس را در تمام بخش‌هاي کاري خود دخالت دهد.


از تمرين‌هاي نمايش تراپي استفاده کنيد!


نمايش تراپي يا روش موثر درمان ترس به شيوه قرار گرفتن در معرض همان ترس‌ها ، يکي از راه هاي شناخته شده براي غلبه بر ترس‌هاي ناشناخته‌اي است که از سخنراني‌هاي عمومي داريم. روش وارن بافِت هم دقيقا همين روش نمايش تراپي بوده است. روشي که فرد خودش را در موقعيت‌هاي استرس‌زا و ترسناک سخنراني قرار مي‌دهد تا به مرور به اين ترس عادت کند.


 


براي يافتن مسير زندگي خود کليک کنيد


دانشگاه زندگي همراه شماست


آيا در مورد سلامتي، شغل يا شرايط سياسي کان احساس ناراحتي مي‌کنيد؟


آيا در مورد عزيزتان که در شرايط سختي است نگران هستيد؟


آيا احساس مي‌کنيد که در يک رابطه سمي ‌يا تحقق نيافته گير کرده‌ايد؟


آيا تنها هستيد و يا نگران هستيد که چرا نمي‌توانيد همدمي ‌براي خود پيدا کنيد؟


مطمئنا در مورد اين حس‌هاي دلسردي و کمبود، تنها نيستيد. مشکلات ما و مشکلات کساني که در اطراف ما هستند باعث مي‌شوند خود را گرفتار در افکار منفي ببينيم و دائما خود را سرزنش کنيم و انتظار بدترين اتفاقات را داشته باشيم.


اکثر افراد مي‌خواهند شادتر باشند يا حداقل حس خوب و آرامش زيادي داشته باشند. روانشناسي مثبت تلاش مي‌کند تا ما را در درک چگونگي خوشبخت بودن، خوش بين بودن و مقاوم بودن در برابر مشکلات کمک کند. بنابراين، چه شما افسردگي باليني داشته باشيد و چه در مورد شکست اخيرتان افسرده شده باشيد، روانشناسي مثبت مي‌تواند براي بهبود روحيه و سلامتي شما کمک کند.


6 راز روانشناسي مثبت که زندگي روزمره شما را دگرگون مي‌کنند


روانشناسي مثبت چيست؟


روانشناسي مثبت شاخه جديدي از روانشناسي است که روي شادي و نشاط و تحقق يافتن اهداف زندگي مطالعه مي‌کند. روانشناسي مثبت به ما کمک مي‌کند نقاط قوت‌مان را شناخته و از آن‌ها استفاده کنيم و به احساسات و تجربيات مثبت‌مان توجه کنيم. مزيت استراتژي‌هاي روانشناسي مثبت اين است که ساده و قابل دسترس هستند.


اين نکات يا استراتژي‌ها براي حل تمام مشکلات‌تان يا درمان افسردگي نيستند. اميدوارم که آن‌ها به سادگي يک يادآوري از چيزهايي باشند که بتوانيم براي خودمان انجام دهيم تا انرژي مثبت و سلامت احساسي مان را افزايش دهيم.


روش‌هاي استفاده از روانشناسي مثبت در زندگي روزمره


روانشناسي مثبت




  • شکرگزاري:



  • شکرگزاري يکي از رويکردهاي معروف روانشناسي مثبت است. افرادي که شکرگزاري را به طور منظم تمرين مي‌کنند احساسات مثبت بيشتري را تجربه مي‌کنند، احساس مي‌کنند زنده‌تر هستند، بهتر مي‌خوابند، مهرباني و محبت را بيشتر بيان مي‌کنند و حتي سيستم ايمني قوي‌تري دارند. ما با روش‌هاي معمول براي شکرگزاري آشنا هستيم ولي روش‌هاي ديگري براي تجربه اثرات مثبت شکرگزاري نيز وجود دارد. در اينجا چند ايده جالب ديگر شامل موارد زير هستند:

  • عکس‌هايي از چيزهايي که به خاطر آن‌ها به خودتان افتخار مي‌کنيد جمع کرده و روزانه چند دقيقه به مجله افتخارات مجازي خود نگاه کنيد.

  • به دعا و پرستش خدا بپردازيد.

  • براي خدمت به جامعه داوطلب شويد.

  • يک تشکر ويژه براي خود بنويسيد.

  • در طبيعت زمان صرف کنيد و از زيبايي آن شکرگزاري کنيد.

  • بهترين صحنه روزتان را در هنگام شام به اشتراک بگذاريد.

  • با دوستانتان تماس بگيريد و به آن‌ها بگوييد که به فکرشان هستيد.

  • در مورد خانواده خود چيزي مثبت بنويسيد و آن را روي در يخچال بچسبانيد.

  • به همکاران يا کارمندانتان قهوه و شيريني بدهيد.


هنگامي‌که به آينه نگاه مي‌کنيد، به جاي تمرکز بر نقاط ضعف خود، از بدن‌تان براي آنچه که انجام مي‌دهيد تشکر کنيد. به طور مثال، «پاهاي عزيزم، از شما تشکر مي‌کنم که مرا در کل شهر همراهي مي‌کنيد.»




  • شوخ طبعي:



  • دليل اينکه ويديوهاي خنده کودکان و بزها در لباس خواب بسيار محبوب هستند اين است که باعث مي‌شوند که ما به سرعت با تمرکز بر روي چيزهاي سرگرم‌کننده، اميدوارکننده و پرنعمت، حس خوب پيدا کنيم. همه ما از روي تجربه مي‌دانيم که خنده هميشه داروي خوبي است! تحقيقات نشان مي‌دهند که خنده درد فيزيکي را کاهش مي‌دهد، خلق‌و‌خو را بهبود مي‌بخشد، استرس را کنترل مي‌کند و مقاومت در برابر مشکلات را افزايش مي‌دهد. بنابراين، نيازي به احساس گناه نيست، زمان گذاشتن روي تماشاي آن بزها در لباس خواب، ارزشش را خواهد داشت.


  • لبخند بيشتر:



  • نياز نيست براي تجربه مزاياي سلامت رواني و جسمي، خنده بلند و طولاني مدت در طول روز داشته باشيد. يک خنده ساده و مليح خلق‌و‌خوي شما را از منفي به مثبت تغيير مي‌دهد. خنده نه تنها نشاط و سلامت احساسي را افزايش مي‌دهد، بلکه باعث کاهش استرس مي‌شود و باعث مي‌شود که دوست داشتني‌تر و صميمي‌تر به نظر برسيد که اين امر با ازدواج‌هايي که به طول انجاميده و تحقق يافته، در ارتباط بوده است. براي استفاده از برخي از توانايي‌هاي شگفت‌انگيز لبخند زدن، تنها کاري که بايد بکنيد، زياد خنديدن است. از آنجا که خنده مسري است، سعي کنيد زمان بيشتري را با افرادي که اغلب لبخند مي‌زنند صرف کنيد. شما همچنين مي‌توانيد چيزي خنده‌دار را تماشا کنيد يا کارهايي احمقانه انجام دهيد، مانند گيم بازي کردن يا پريدن بر روي يک تريپولين.


اگ ميخواهيد در زندگي موفق باشيد مسير زندگي خود را تغيير دهيد


دانشگاه زندگي همراه شماست


بازخورد از نظر شما چه معنايي دارد؟ نظرتان درباره بازخوردهايي که از مخاطبان خود در طول حرف زدن مي گيريد چيست؟ بازخوردهاي دلچسبي هستند يا اصلا نظراتي که مي شنويد چنگي به دل نمي زنند؟ بگذاريد از همين ابتدا و بدون توضيحات اضافه سه حقيقت را درباره بازخوردهاي مناسب و تاثيرات آن با هم بررسي کنيم:



  1. بسياري از بازخوردهايي که ما از مخاطبان مي گيريم کارايي لازم را ندارند؛ طوري که گاهي احساس مي کنيم کم تر کسي به حرف هايمان توجه کرده و اين مدت با در و ديوار و هر چيزي غير از مخاطبان زنده خود سرگرم بوده ايم!

  2. پيدا کردن سوژه هايي که بتوان از دل آن بازخوردهاي به دردبخوري گرفت دشوار است؛ ضمن اين که تبادل نظرات و بازخوردها نياز به پشتکار بالايي دارد

  3. ظرفيت هاي يک سخنراني تنها زماني آشکار مي شود که بتوان با فن بيان و هر ترفندي که شده است از مخاطب بازخورد بگيريم


اين سه حقيقت، هر سخنراني را با چند مسئله بغرنج يا در واقع معماهاي پيچيده رو به رو مي کند:



  1. اگر بازخوردهايي که ما به دليل ضعف خودمان در سخنراني دريافت مي کنيم بي فايده هستند پس قرار است کي به اين بازخوردها برسيم؟

  2. اگر رسيدن به بازخورد کار دشواري است چرا بايد خودمان را به دردسر بيندازيم؟ اگر قرار باشد خودمان را به دردسر بيندازيم بايد از کجا شروع کنيم؟


اين معماها نه فقط براي شما، بلکه براي همه ما که به نحوي زندگيمان با فن بيانمان گره خورده پيچيده است. دانشگاه زندگي تا پايان همراه شما است تا هيچ معمايي براي شما و براي گرفتن بازخوردهاي مناسب باقي نماند.


چه طور بازخوردهاي مناسب از مخاطب بگيريم؟


يک بازخورد مناسب چه ويژگي هايي دارد؟ بازخورد فقط نظرات شخصي کاربران درباره تيپ و ظاهر يا نحوه حرف زدن ما است؟ چه چيزهايي ترکيب بازخوردهاي مناسب و مثبت را تشکيل مي دهند؟





مشاهده مقاله  4 راه حل ساده براي افزايش بلندي و کيفيت صدا در طول سخنراني




چه طور بازخوردهاي مناسب از مخاطب بگيريم؟


بازخورد معادل هر گونه اطلاعاتي است که شما درباره خودتان از مخاطب مي گيريد. خيلي از اين بازخوردها در قالب ارتباط غيرکلامي شکل مي گيرند. به هر حال هر نوع بازخورد کلامي و غيرکلامي يا نوشتاري مي تواند گسترده و طولاني باشد.


اما بازخورد با بازخورد مناسب تفاوت دارد. يک بازخورد مناسب آن قدر انرژي مثبت به همراه دارد که مي تواند مهارت يا توانمندي هاي شما را بهبود بخشد؛ حال اين مهارت نوشتاري باشد، گفتاري باشد، زبان بدن را شامل شود يا تکنيک هاي ارائه سخنراني را در برگيرد.


در حالي که بسياري از باخوردها مثل آفرين، خيلي خوب بود و…مي توانند انرژي خوبي به افراد بدهند اما قطعا سازنده نيستند. بازخورد مثبت، بازخوردي است که بتواند قواي شما را براي سخنراني هاي بعدي تقويت نمايد؛ مثلا:


داستاني که در ابتدا سخنراني و به دنبال آن در پايان سخنراني مطرح شد خيلي الهام بخش بود؛ همان دو جمله اول کافي بود تا پيامتان را دريافت کنم.


چه طور بازخوردهاي مناسب از مخاطب بگيريم؟


همان طور که مي بينيد در نقد يا بازخوردهاي مثبت همه چيز بايد شفاف سازي شود. در  واقع اين شفافيت نقاط مثبت يا منفي است که ما را در مسيري که قرار داريم ثابت قدم مي کند. به نمونه بازخورد منفي زير توجه کنيد:


يک ربع اول بود که من به دليل سرعت سخنراني شما متوجه گام هاي انجام آزمايش نشدم؛ همان کافي بود تا هيچ قسمتي از حرف هايتان را نفهمم!


انواع حالات بازخوردگيري در مواجهه با مخاطب


حالا احتمالا اولين سوال شما اين باشد: چه طور مي تواند بازخورد گرفت؟ چه طور مي توان بازخوردهاي مناسب را از بازخوردهاي منفي يا تعريف و تمجيد هاي ساده از هم تشخيص داد؟


زير نظر گرفتن بازخوردهاي غيرکلامي در طول سخنراني


به عنوان يک سخنران، همزمان وقتي که در حال صحبت کردن هستيد ثروت بزرگ بازخوردهاي غيرکلامي کاربران مقابل شما قرار دارد. اين بازخوردها را با پرسيدن سوالات زير از خودتان بگيريد:



  • مخاطبان شما سردرگم و بهت زده هستند؟ احتمالا سرعت سخنراني شما در کنار عدم صراحت و شفافيت بيان عامل اين مشکل شده است

  • مخاطبان شما خسته و دده هستند؟ احتمالا مثل يک گوينده هوشمند عمل نکرده ايد و با بيان جملات و مفاهيم تکراري، آن ها را دده کرده ايد!

  • مخاطبان شما هيجان زده هستند؟ پس با خيال راحت به کار خود ادامه دهيد!

  • مخاطبان شما سرهايشان را تکان مي دهند؟ اين يعني به خوبي متوجه منظور شما شده اند يا حداقل در اين زمينه تجربه کافي دارند

  • کم کم دارند سالن را ترک مي کنند؟ اصلا خوب نيست!


اگر به دنبال راهي هستيد که درست زندگي کنيد مسير زندگي را کليک کنيد


دانشگاه زندگي به شما کمک مي کند


دورنما و زواياي ديدِ شما نسبت به يک ازدواجِ شاد و موفق، بيشتر از اين‌که به همسرتان وابسته باشد، به اطرافيان‌تان گره خورده است. به طور مثال، هرچه افراد بيشتري براي مشايعت در مراسم ازدواج‌تان حاضر شوند، نشان? بيشتري براي دعاي خير در ازدواج شما وجود دارد. اما هرچه‌قدر که قبل از ازدواج رابطه‌هاي جدي داشته باشيد يا انسانهاي بيشتري به زندگي عاطفي شما راه يافته باشند يا دوستي هاي قبل از ازدواج بيشتري داشتيد، بدين سان کم‌تر از ازدواج‌تان خوشنود و راضي خواهيد بود.


در گزارش تازه‌اي که از پروژه‌ي ازدواج در دانشگاه ويرجينيا به گوش رسيده است: (اين‌که چگونه تجربياتِ قبل از ازدواج مي‌توانند بر زندگيِ شويي افراد بالغِ عصر حاضر تأثير بگذارد؟) اين مسئله را به خوبي پوشش مي‌دهد و همچنين به اين موضوع رسيدگي مي‌کند که اين تصميمات و تجربيات چگونه مي‌توانند به ازدواجِ آينده‌ي شما کمک کرده و يا صدمه بزنند.


به گفت? دکتر گلنا کي رودس، پرفسور روان‌شناسِ دانشگاه دنور و همچنين دستيار دبيرِ اين تحقيق در اين باره اظهار مي‌کند که افرادي که شرکاي جنسي بيشري داشته‌اند يا با افراد بيشتري در يک محل ست گزيده‌اند _ مقصود، رابط? عاطفي است _ گويي که کيفيت ازدواج پايين‌تري نسبت به ساير افراد دارند. او مي‌گويد که اين تجربيات مي‌توانند در برخي عرصه‌ها مانند همکاري يا تقسيم وظايف سودمند باشند، اما به طور کلي کيفيت ازدواج را کاهش مي‌دهند.


در اثناي اين تحقيق و همچنين همکاري‌هايي که از اقصي نقاط کشور و همچنين دانشگاه‌ها و دانشکده‌هاي معبتر روان‌شناسي داشته‌اند، به اين نتيجه رسيدند که افراد مصمم در اين حوزه، علاوه بر تصميمات، رفتار و اخلاقيات مصممتري را نيز از خود بروز مي‌دهند.


دوستي هاي قبل از ازدواج


يافته‌ها


عناوينِ اصلي تحقيق پيامدهاي دوستي هاي قبل از ازدواج: در ميان نتايج، اين مسئله به شدت شايان ذکر است که تجربيات پيش از ازدواج _ خصوصاً تجربيات جنسي، عاطفي و يا داشتنِ فرزند _ به ازدواج و آينده‌ي يک فرد به غايت مرتبط بوده و مي‌تواند تأثير منفي روي آن بگذارد.


زوج‌هايي که به جاي تصميم‌گيري، از يک مسئله به سادگي مي‌گذرند، يعني به طوري که از بحث و يا حتي جدل بر سر آن موضوع سر باز زده و سعي دارند که اجازه‌ي حل اين موضوع را به زمان بدهند _ خصوصاً در رابطه با تغييراتي که در زندگي مي‌تواند حياتي باشد، همچون رابط? جنسي يا تغيير محل زندگي و يا تصميماتي در باب بچه‌دار شدن، به طور عام کيفيت زندگي کم‌تري را در اختيار دارند.





مشاهده مقاله  جملات ممنوعه که در زندگي شويي هرگز نبايد به معشوقه تان بگوييد




خودِ مراسم ازدواج نيز به خوديِ خود مي‌تواند بر کيفيتِ زندگي شويي تأثيرگذار باشد. چنان که، زوج‌هايي که خانواده و يا دوستان بيشتري را به مراسم عروسي خود دعوت مي‌کنند، کيفيت زندگي بهتري را در مقايسه با کساني يک مراسم خلوت دارند تجربه خواهند کرد.


محققين براي همين منظور، با کمک سازمان مطالع? زوج‌هاي ملي، در حدود 1000 فرد مجرد را که قبلاً در رابطه عاطفي حضور داشته‌اند براي مدت 5 سال زير نظر گفتند. اين افراد در ميان 11 موج از تحقيقات مختلف و مدارکِ جمع‌آوري شده، مبرهن شد که 418 نفر از آن‌ها ازدواج کرده‌اند. اين تحقيق شامل بررسي عوامل مختلفي همچون قوم و نژاد، مدت سال‌هاي تحصيل آکادميک، شخصيت و اختلالات رواني و همچنين باورهاي ديني مي‌شد.


گزارشات و شواهد حاکي از اين است که وقتي پاي ازدواج به ميان مي‌آيد، رشته حوادت دچار تحول عظيمي مي‌شوند. معاشقه و رابط? عاطفي به ازدواج، رابط? جنسي و بچه‌دار شدن مي‌رسد، اما طبق گزارشات سازمان ملي، 90 درصد از زوج‌ها رابط? جنسي را قبل از ازدواج تجربه کرده بودند، و 40 درصد از کودکاني که زاييده مي‌شوند، از پدر و مادراني غير مجرد متولد شده‌اند. همچنين زوج‌ها قبل از ازدواج تمايل بيشتري براي زندگي در کنار يکديگر دارند.


سابق? افرادي که قرار است با يکديگر ازدواج کنند، در زمينهي داشتنِ روابط عاطفي با در نظر گرفتنِ تمام عوامل و بخش‌هاي مختلف آن، به شدت مهم است. طبق يافته‌هاي تحقيق، اين مسئله مي‌تواند ميزان رضايت افراد را از زندگي مشترک‌شان شکل دهد.


دوستي هاي قبل از ازدواج


روابط عاطفي


 


روانشناسان معقتدند که داشتنِ شرکاي  عاطفي متفاوت متعدد اين تفکر را به شما القا مي‌کند که هميشه گزينه‌هاي ديگري نيز هستند. به علاوه، شايان ذکر است که يادمان باشد، کساني که روابط عاطفي بيشتري دارند، پس تجربيات بيشتري در زمين? جدا شدن دارند. اين بدين معني است که نه تنها تواناييِ فايق آمدن با احساساتِ پس از آن را دارند، بلکه مي‌توانند به خوبي اين امر را تسهيل سازي کنند.


طبق يافته‌هاي اين مجموعه تحقيقات، فرزندان قبل از ازدواج نيز مي‌توانند روابط شوييِ آينده‌ي يک فرد را پيچيده‌تر کنند.


(به طور کلي، زوج‌هايي که صبر مي‌کنند تا بعداً و در آينده‌ي رابط? جنسي داشته باشند، کيفيت ازدواج بيشري را تجربه مي‌کنند. اين باوري است که از يافته‌هاي تحقيق مي‌توان استنباط کرد. توضيحات ممکنِ بسياري هستند که مي‌توان در جواب به چراييِ اين موضوع ارائه داد، اما يکي از آن‌ها اين است که افرادي که از قبل در يک رابط? احساسي بوده و در کشمکش‌هاي آن حاضر بوده‌اند _ مثل افرادي که احساس ناامني يا بي‌فکري دارند _ ممکن است خيلي بيشتر رابط? جنسي غير مهم و يک مسئل? عادي تلقي کنند.)


 


شما چگونه مسير زندگي خود را تعيين مي کنيد


دانشگاه زندگي شما را ياري مي کند


کافي است فقط عبارت “تصميم گيري” يا عناوين مشابه نظير “افزايش قدرت تصميم گيري در زندگي” را در گوگل تايپ کنيد تا با ميليون‌ها پست و مطلب درباره مفهوم تصميم گيري آشنا شويد؛ اما چرا اين قدر روي اين مفهوم در زندگي بشر تکيه مي‌شود؟


بر خلاف آن چه که تصور مي‌کنيم، تصميم گيري يک فرآيند کاملا متاثر از ارگان مغز ما است و آن چه که در مغز مي‌گذرد يک شبکه الکتريکي پيچيده است که متناسب با محيط و شرايط احساسي ما خود را تطبيق مي‌دهد. بنابراين براي درست تصميم‌ گرفتن در هر موقعيتي لازم است مغز را تمرين داد؛ درست مثل تمرين رياضي که به مرور زمان ذهن را سازگار و منعطف مي‌کند. بنابراين بايد براي تصميم‌گيري هم مهارت‌آموزي داشته باشيم.


يکي از مهم‌ترين فاکتورهايي که براي کسب مهارت تصميم گيري لازم داريم اعتماد به خود است.؛ چرا که روي ديگر تصميم گيري‌هاي بزرگ و کوچک زندگي ما به اندازه‌اي مي‌تواند حساس باشد که سرانجام آن تصميم گيري چيزي جز حس پشيمان و ناتواني به دنبال نداشته باشد. در چنين شرايطي اگر تصميم گيري صحيحي اتخاذ شده باشد و اعتماد به نفس کافي را نسبت به تصميمات خود داشته باشيم هرگز از راهي که طي شده است احساس پشيماني نخواهيم داشت.


 


تصميم گيري


اين سري از مهارت‌هاي لازم در جهت افزايش قدرت تصميم گيري در زندگي را با هم در دانشگاه زندگي مرور مي‌کنيم و مطمئن هستيم به کارگيري آن‌ها در زندگي نتايج مثبتي براي شما به دنبال خواهند داشت.


4 راه براي افزايش قدرت تصميم گيري در زندگي روزانه


برخي از تصميم هاي زندگي آن قدر ساده هستند که مهارت کسب کردن براي اتخاذ آن‌ها معنايي ندارد؛ مثل اين که بخواهيد تصميم بگيريد پنج شنبه فيلم دلخواهتان را ببينيد يا آن را به جمعه واگذار کنيد. اما وقتي که صحبت از تصميم‌گيري مي‌شود همه چيز به زماني برمي‌گردد که قرار است درباره مسائل سرنوشت‌ساز موضع خود را مشخص کنيد. در چنين موقعيتي قطعا تصميم گيري درست يک هنر است و بايد با استفاده از مهارت‌هاي زير اين قدرت را در خود تقويت کنيد:





مشاهده مقاله  انگيزه، مفهوم ايجاد انگيزه و دلايل نياز به آن در زندگي روزمره




افزايش قدرت تصميم گيري با ورزش کردن و فعاليت بدني


اين که در لحظه تصميم گيري انرژي کافي داشته باشيد، بدنتان براي مقابله با شرايط حياتي آماده باشد و در کل بتوانيد در لحظات حساس عکس‌العمل مناسبي داشته باشيد را با ورزش کردن و فعاليت بدني مناسب تضمين کنيد.


يکي از بهترين تمرين‌هاي بدني، ورزش‌هاي کششي اول صبح و فعاليت‌هايي است که مي‌توانند تا حد معقولي ضربان قلبتان را بالا ببرند. فقط و فقط 10 دقيقه فعاليت بدني قبل از حضور در محل کار کافي است تا خون با فشار مناسبي به مغزتان برسد و با آمادگي بدني کامل تصميم‌گيري کنيد.


 


قدرت تصميم گيري


استرس خودتان را با کاهش دفعات تصميم گيري، کم کنيد


به ياد آوريد آن شب‌هايي را که قبل از خواب، مادر يا پدرتان شما را مم به آماده کردن وسايل و لباس مدرسه براي روز بعد مي‌کرد. اما چرا؟ چه فرقي مي‌کرد که شب اين کار را انجام دهيد يا صبح قبل از رفتن به مدرسه؟!


از راه‌هاي افزايش قدرت تصميم گيري در زندگي روزانه همين تکنيکي است که از کودکي با آن سر و کار داشتيد. يعني هر چه قدر که موقعيت‌ها براي تصميم‌گيري کاهش يابند، نتيجه يک تصميم گيري بهتر خواهد بود. مثلا اگر قرار باشد براي درس خواندن تصميم بگيريد، وقتي که فقط مسئله درس خواندن مطرح باشد بازدهي شما بيش‌تر خواهد بود تا زماني که علاوه بر درس خواندن بايد براي مرتب کردن اتاقتان هم تصميم‌گيري کنيد!


 


اگر مي خواهيد تصميم درست بگيريد مسير زندگي را کليک کنيد


دانشگاه زندگي همراه شماست


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

ساخت مدار های الکتریکی ساده بعد از مدرسه Angie کتابهایی که خواندم و باید بخوانم... معایب استفاده از ظروف تفلون مدرسه با نشاط چاپ و تبلیغات میقات nabake Jennifer وبلاگ لاله ها